سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

عشق یار

 
 

 
 
 

پیوند های روزانه

موتور جستجوی شیعه

اخبار روزانه

طرح گل نرگس

 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 221165
بازدید امروز :5
بازدید دیروز : 3
تعداد کل پست ها : 130

 

نصب حجرالاسود توسط امام زمان(ع) در دوران غیبت کبری

 

 

 

 


نصب حجرالاسود توسط امام زمان(ع) در دوران غیبت کبری

نصب حجر الاسود تنها به دست پاک ترین بندگان خدا که همان حجت خدا در زمین است امکان‌پذیر می باشد.

خبرگزاری شبستان: خانه خدا از مطهرترین چیزها در زمین است و انجام هرگونه اعمالی که به ارکان اعمال حج ارتباط داشته باشد توسط حجت خدا حضرت قائم(عج) صورت خواهد پذیرفت. از جمله این امور نصب حجر الاسود در دوران غیبت کبری است.

مختص ابوالقاسم جعفر بن محمد قولویه می فرماید: من در سال 337 هجری که اوایل غیبت کبری بود، همان سالی که قرامطه، حجرالاسود را به مسجد الحرام برگردانده بودند، به عزم زیارت بیت الله، وارد بغداد شدم و بیشترین هدفم دیدن کسی بود که حجرالاسود را به جای خود نصب می کند؛ زیرا در کتاب‌ها خوانده بودم که آن را از جایش کنده و بیرون می برند و پس از آوردن، حجت زمان و ولیّ رحمان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه آن را در جایش نصب می کنند. (چنانکه در زمان حجاج لعنه الله علیه از جایش کنده شد و هر کس خواست آن را در جای خود نصب کند ممکن نشد تا آن که امام زین العابدین (ع) به دست مبارک خود آن را بر جایش قرار دادند.)

در بغداد سخت بیمار شدم؛ به طوری که خود را در شرف مرگ دیدم؛ لذا از آن مقصدی که داشتم (تشرف به بیت الله الحرام) ناامید شدم. مردی را که به ابن هشام مشهور بود از جانب خود نایب نمودم؛ نامه ای سر به مهر به او سپردم و در آن از مدت عمر خود سؤال کرده بودم و این که آیا در این بیماری از دنیا می روم یا نه؟

و به او گفتم: عمده هدف من آن است که این رقعه را به کسی که حجرالاسود را به جای خود نصب می کند، برسانی و جوابش را از او بگیری؛ زیرا من تو را فقط برای همین کار می فرستم. ابن هشام می گوید: وقتی به مکه معظمه وارد شدم و خواستند حجرالاسود را در جای خود نصب نمایند، مبلغی به خدام دادم تا بتوانم کسی که آن سنگ را بر جای خود قرار می دهد ببینم.

چند نفر از ایشان را نزد خود نگاه داشتم، تا مرا از ازدحام جمعیت حفظ نمایند. هر کس که می خواست حجرالاسود را در جای خود نصب نماید، سنگ اضطراب داشت و بر جای خود قرار نمی گرفت. در آن حال جوانی گندمگون و خوشرو پیدا شد. ایشان آمد و حجر را بر جای خود گذارد. سنگ در آن جا قرار گرفت، به طوری که گویا اصلاً و ابداً از جای خود برداشته نشده است.

بعد از مشاهده این حال، صدای جمعیت به تکبیر بلند گردید و آن جوان پس از این کار از در مسجدالحرام خارج شد. من نیز به دنبال او رفتم و مردم را از جلوی خود دور می کردم و راه را باز می نمودم؛ به طوری که آنها گمان کردند دیوانه یا مریض هستم و راه را باز می نمودند.

چشم از آن جوان برنمی داشتم تا آن که از بین مردم به کناری رفت و با وجودی که من با سرعت راه می رفتم و ایشان با کمال تأنی حرکت می کرد، باز به او نمی رسیدم؛ تا به جایی رسید که جز من کسی نبود که او را بیند. توقف نمود و فرمود: چیزی را که همراه داری بیاور.

رقعه را به او دادم. بدون آن که آن را باز و نگاه کند، فرمود: به صاحب رقعه بگو، او در این بیماری فوت نمی کند؛ بلکه سی سال دیگر، از دنیا خواهد رفت. ابن هشام گفت: آنگاه چنان گریه ای بر من غلبه کرد که قادر بر حرکت کردن نبودم. جوان مرا به همان حال گذاشت و رفت، تا آن که از نظرم غایب شد.

ابوالقاسم بن قولویه می فرماید: ابن هشام بعد از مراجعت از حج، این واقعه را به من خبر داد.
ناقل اصل قضیه می گوید: پس از آن که سی سال از جریان گذشت؛ ابن قولویه مریض شد و در صدد تهیه کارهای آخرت خود بر آمد. وصیت نامه خود را نوشت و کفن خود را آماده کرد و محل قبر خود را معین نمود. به او گفتند: چرا از این بیماری می ترسی؟ امید داریم که خداوند تفضل کرده و تو را عافیت دهد. جواب داد: این همان سالی است، که خبر فوت مرا در آن داده اند. در آن سال و با همان مرض وفات کرد و به رحمت الهی رسید.

ماخذ :
شیفتگان حضرت مهدی (عج) و برکات حضرت ولی عصر(عج)


دوشنبه 86 آذر 26 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

شقی ترین انسانها بعد از ظهور

 

   

 

 

 


مقدس مآب ها چون کارها را بر وفق مراد خود نمى بینند، با سلاح دین و مذهب به جنگ حضرت ولی عصر(عج) مى روند.

خبرگزاری شبستان: در طول تاریخ اسلام ظاهرگرایان مهم ترین موانع احیاى دین و تحولات اجتماعى بوده اند. کسانى که به باطن و روح دین توجه نکرده و افق درک شان فراتر از پوست و قالب را نمى نگرد، لذا موجب مى شود که در زمان‌هاى حساس، تکلیف را نشناسند و به رویارویى پیامبر و امامان (ع) کشانده شوند.

در جریان نزول آیه روزه و نماز مسافر، پیامبر(ص) در سفر، دستور افطار دادند و خود روزه گشودند، ولى گروهى که به خیال مقدس مأبانه خود، هر سختى ثواب دارد، به روزه ادامه دادند. پیامبر با آنان برخورد کرد و به ایشان لقب گناهکار داد(1)



اینان کسانی هستند که حضرت علی (ع) را به ستوه آوردند و جنگ صفین را که در شرف پیروزی بودند را به صلح رساندند و آنچنان به جمود و خشک مغزی های خود ادامه دادند که حضرت مجبور شد در جنگی یک سویه اکثر آنان را از میان بردارند و عاقبت به دست یکی از همین مقدس مآبها به شهادت برسند.

کسانى هستند که به ظاهر، خود را به قداست و تقوى آراسته مى کنند و از درون به بیمارى خود خواهى و خود پسندى دچارند و عوام الناس آن ها را مقدس مى پندارند.

امام صادق(ع) مى فرماید: آزردگى هایى که مهدى ما از روى نادانان روزگار خود متحمل مى شود، بیش از زحماتى است که به پیامبر از جاهلان زمان خود وارد شده . گفتم: چگونه؟ فرمود: پیامبر در زمانى برانگیخته شد که مردم، سنگ و درخت و چوب مى پرستیدند. قائم، آن گاه که قیام کند، مردم علیه او قرآن را تاویل مى کنند.(2)

طبق روایات بیشترین کار شکنى ها علیه حضرت از طرف کسانى است که ادعاى موافقت با امام را دارند و خود را از منتظران حضرت (ع) مى دانند. اینان، امام را نه به خاطر پیاده کردن اسلام اصیل، بلکه براى همراه کردن امام با آرزوهاى خود مى خواهند .

اینان چون کارها را بر وفق مراد خود نمى بینند، با سلاح دین و مذهب به جنگ امام مى روند که به فرموده امام صادق (ع): چه بسیارکسانى که ادعاى پیروى او را دارند، ولى پس از ظهور از او رو برمى گردانند(3) امام باقر(ع) مى فرماید: ...حضرت مهدى (ع) به سوى کوفه رهسپار مى شود. در آن جا شانزده هزار نفر از بتریه، مجهز به سلاح در برابر حضرت مى ایستند آنان قاریان قرآن و دانشمندان دینى هستند که پیشانى هاى شان از عبادت بسیار، پینه بسته، چهره هاى آن ها بر اثر شب زنده دارى زرد شده و نفاق سراپاى شان را پوشانده است. آنان یک صدا فریاد بر مى آورند، اى فرزند فاطمه(ع) از همان راه که آمده اى برگرد، زیرا به تو نیازى نداریم. حضرت مهدى (ع) در پشت شهر نجف، از ظهر روز دوشنبه تا شامگاه بر آنان شمشیر مى کشد و همه را مى کشد (4)

پی نوشت:‌
1. تفسیر نور الثقلین ج1 ص 0165
2.غیبة نعمانى ص 0322
3. میزان الحکمه ج 1 ص 292.
4. غیبة طوسی ص 283 اثبات الهداة ج 3 ص 516 بحارالانوار ج 2 ص 598

شنبه 86 آذر 17 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

سخنی از زبان پروانه

پروانه می گفت...
من گلهای زیادی را دیده ام...
من گل لاله را می شناسم. گل نسترن را دیده ام. با شقایق دوست بوده ام. با مریم و سوسن و ... هم نشین شده ام.
اما بارها و بارها، به تمامی آنها گفته ام که هیچ کدامشان برای من، گل نرگس نمی شوند. من عاشق دیوانه گل نرگس ام.
این را دیگر، همه گل های سرزمین من - همه گلهایی که مرا می شناسند- می دانند.
یک بار گل سرخی از من پرسید: پروانه جان! پروانه خوب و دوست داشتنی! این چه رازیست که تو همیشه و در همه جا و در حضور تمامی گل ها، تنها و تنها از گل نرگس می گویی و تنها و تنها از عشق او یاد می کنی؟
این گل نرگس چه دارد که تو را این گونه شیفته و بیچاره خویش کرده است؟ به گل های سرزمین مان نگاه کن! لاله را با تمام زیبایی اش ببین!
طنازی مریم را بنگر!
دل بری سوسن را شاهد باش!
این ها همه آرزو دارند که زمانی - آن هنگام که برای استراحت، اندکی در کنارشان می آسایی- حرفی هم از آنها بزنی و سخنی هم در باب محبت آنها بگویی و افسوس و صد افسوس که همگی در حسرت این آرزو مانده اند...!!!
من در پاسخ گل سرخ گفتم: گل سرخ عزیز! با خود عهد کرده ام- تا آن هنگام که در سرزمین ما گل نرگس هست- از عشق هیچ گل دیگری سخنی نگویم.
تو خود بگو که آیا تا وقتی وجود نازنین گل نرگس هست، می توان عاشق دل باخته گل دیگری بود؟!
اصلا مگر می شود ادعای عشق داشت و عاشق او نبود؟!
گل سرخ غمگنانه گفت: پروانه عزیز دوست داشتنی! در سرزمین ما هزاران گل نرگس هست. در همسایگی من، ده ها نمونه از آن ها روییده است و تو تا به حال به هیچ کدامشان حرفی از عشق نزده ای.
پس چگونه است که ادعای عاشقی گل های نرگس را داری؟!
و من باز در پاسخش گفتم: گل سرخ عزیز! گل نرگس حقیقی را در هیچ باغچه ای نمی توان یافت...
گل نرگس من گل نرگسی یگانه است، او صاحب تمامی گل های عالم است. او مقتدای تمامی پروانه های عاشق پیشه است. او دلیل پروانگی من است ...
و تمامی آرزوی من...
و ای کاش...
ای کاش...
ای کاش که آرزوی طواف کردن به دور او را به گور نبرم!
که همگان می دانند عمر پروانه، چه کوتاه، چه اندک... و چه ناچیز است!
من گل های زیادی دیده ام،
اما هیچ کدامشان برای من، گل نرگس نمی شود.
گل یگانه تنهای نوازشگر من!...



شنبه 86 آذر 3 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مناظره دو دانشمند اهل سنت درباره حقانیت حضرت مهدی(عج)



مناظره دو دانشمند اهل سنت درباره حقانیت حضرت مهدی(عج)

مهدویت حقیقتی انگار ناپذیر است به طوری که گاه بعضی از دانشمندان اهل سنت بدان اعتراض کرده اند خردمندی از میان خودشان به او پاسخ داده است.

خبرگزاری شبستان: اعتقاد به مهدویت از جمله حقایق و ذخائری است که خداوند افتخار آن را به دیم مبین اسلام عطا فرموده است از این رو دانشمندان و بزرگان هردو مذهب اهل تسنن و تشیع در شرایطی که بدان حمله ای صورت گرفته به دفاع برخواسته اند.

ابن خلدون، از دانشمندان قرن هشتم و صاحب تاریخ معروف در مقدمه تاریخ خود مى گوید: بدان که بین همه مسلمانان مشهور است که با گذشت روزگاران ناگزیر در آخر زمان مردى از اهل بیت ظهور مى کند که دین را یارى و عدالت را آشکار مى سازند و مسلمانان از او پیروى مى کنند وى بر ممالک اسلامى استیلا مى یابد و مهدى نامیده مى شود و خروج دجال و حوادث پس از او که از نشانه هاى مسلم قیامت است بعد از ظهور وى اتفاق مى افتد و عیسى بعد از فرود مى آید و دجال را مى کشد و یا همزمان با ظهور مهدى فرود مى آید و او را در کشتن دجال یارى مى نماید و در نماز به مهدى اقتدا مى کند. (1)

آنگاه ابن خلدون بیست و هفت روایت را که درباره مهدى (ع) آمده است مورد بررسى قرار مى دهد و در مورد برخى از روایان آن انتقاد مى کند و در پایان مناقشات خود، این عبارت را مى آورد. این است همه روایاتى که راویان در شان مهدى (ع) و ظهور وى در آخر زمان آورده اند، و چنانکه ملاحظه نمودى بجز اندکى، بقیه خالى از نقد و انتقاد نیست.(2)

سپس برخى از آرای اهل تصوف را درباره مهدى منتظر مورد نقد و بررسى قرار داده و آنگاه بحث خود را با این گفتار پایان مى دهد.

و حقیقتى که شایان ذکر است اینکه هیچ دعوتى نسبت به دین و حکومت کامل نمى شود مگر با وجود قدرت و حمایت قبیله اى که از آن پشتیبانى و دفاع کنند تا آنکه امر خدا در آن آشکار گردد.

و این مطلب را قبلا بیان کردیم و با براهین قطعى نشان دادیم که همبستگى شدید فاطمى ها و حتى قریش در سراسر جهان بکلى متلاشى شد و ملت هاى دیگرى پیدا شدند که تعصبى بالاتر از تعصب قریش داشتند مگر گروهى از طالبیان از جمله بنى حسن و بنى حسین و بنى جعفر که در سرزمین حجاز در مکه و ینبع در مدینه باقى ماند و در آن شهرها پراکنده اند و بر آن نقاط غالب هستند، آنها دسته هایى هستند که از لحاظ وطن و حکومت و راءى و عقیده بصورت متفرق و پراکنده بسر مى برند و شمار آنان به هزاران تن مى رسد.

بنابراین چنانچه ظهور این مهدى صحیح باشد دلیلى برظهور و دعوت او وجود ندارد مگر آنکه از ایشان باشد و خداوند دلهاى آنان را در پیروى از وى به یکدیگر الفت و پیوند دهد تا با قدرت تمام و حمایت کامل به ابراز دعوت خود بپردازد و مردم را به پذیرفتن آن وادار سازد اما به غیر این روش ، مانند اینکه فردى فاطمى در گوشه اى از جهان بدون حمایت و پشتیبانى (فاطمى ها) و بدون قوت و قدرت و صرفا به خاطر انتساب به اهل بیت دست به چنین دعوتى بزند، نمى تواند موفق باشد.(3)

با اینکه ابن خلدون اعتقاد به حضرت مهدى (ع) را بطور قطع رد نکرده اما آنرا بعید دانسته و در تعدادى از روایات آن مناقشه مى کند، دانشمندان نظرات وى را در این مورد و نسبت به یک عقیده اسلامى که روایات مربوط به آن مستفیض و متواتر است، ناروا و انحرافى دانسته اند و او را بدین گونه مورد سرزنش قرار داده اند که او مورخ است و تخصصى در روایت ندارد تا شایستگى این را داشته باشد که آن را مورد جرح و تعدیل و اجتهاد قرار دهد.

بزرگترین نقدى که در پاسخ او نوشته شده است کتاب "الوهم المکنون من کلام ابن خلدون" از دانشمندان محدث "احمد بن صدیق مغربى" است با بیش از یکصد و پنجاه صفحه که مؤلف مقدمه‌اى مفصل بر آن نوشته و نظریات راویان حدیث را که در صحت و تواتر روایات مربوط به حضرت مهدى است در ضمن مقدمه آورده و سپس ‍ اشکالاتى که بوسیله ابن خلدون به سندهاى بیست و هشت روایتى را که او ذکر کرده است یک به یک مورد نقد و پاسخگویى قرار داده و آنها را بى اساس و ضعیف دانسته آنگاه روایات مربوط به حضرت مهدى (ع) را تا یکصد روایت کامل کرده است.

پی نوشت:
1- مقدمه ابن خلدون، چاپ ، داراحیاء التراث العربى، ص 311
2- همان، ص 322
3- همان، ص 327. برگرفته از کتاب عصر ظهور


یکشنبه 86 آبان 27 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

آن مرد در باران ..........

می خواهم از توبنویسم .باقلمی از جنس آسمان.اما بغض می کند،خودکارم را می گویم . بعد انگار که ساعت ها باریده باشد دفترم خیس خیس می شود .و من چون کودکی که ساعت ها زیر باران منتظر مانه است می نویسم :
آن مرد در باران ..........
باز هم نیامد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
برای تعجیل در ظهورش ، صلوات.



یکشنبه 86 آبان 20 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مکان و اقامتگاه امام عصر(عج)

 

 

 

 


مکان و اقامتگاه امام عصر(عج) کجاست؟!

احادیث بسیاری درباره اقامتگاه امام عصر(عج) وجود دارد بعضی به مکان اشاره می کنندو برخی برای حفظ جان ایشان این امر رامسکوت باقی می گذارند.

خبرگزاری شبستان: در میان مسائل مختلفی که پیرامون مباحث مهدویت مطرح است مکان و محل زندگی حضرت از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. با بررسی روایاتى که در این زمینه وجود دارد در می یابیم این روایات به سه دسته تقسیم می شوند:

1.برخی ازآن ها محل خاصى را تعیین نمی کند و جایگاه حضرت را در بیابان‌ها و کوه‌ها معرفى می کند. از آن جمله، حضرت مهدى (1) به پسر مهزیار مى فرماید: فرزند مهزیار! پدرم امام حسن(ع) از من پیمان گرفت... و فرمان داد که براى سکونت، کوه هاى سخت وسرزمین هاى خشک ودور دست را برگزینم. (1) این بخش از روایات گویاى آن است که حضرت از حوزه دسترسى مردم به دور است و به سختى و دشوارى زندگى می کند و کسی از محل زندگى وى آگاه نیست.

2. برخى روایات، منطقه خاصى را به عنوان محل سکونت آن حضرت نام مى برند و محدوده آن را نیز تعیین می کنند:

الف. مدینه و پیرامون آن : ابی بصیر می گوید از امام باقر(ع) شنیدم که فرمود: صاحب الزمان را عزلت و غیبتی است که درآن، نیرومند است به سى نفرى که با حضرت هستند و وحشت و تنهایى را از وى دور می کنند، و خوب جایگاهی است مدینه(2).

روایت دیگرى است که مکان حضرت را کوه رضوى، دراطراف مدینه نام مى برد. راوى می گوید: با امام صادق(ع) از مدینه خارج شدیم، به روحاء اطراف مدینه که رسیدیم، حضرت نگاهش را به کوهى دوخت و مدت زمانی ادامه داد... و فرمود: این کوه "رضوى" نام دارد. خوب پناهگاهی است براى خائف امام زمان (ع) در غیبت صغرى وکبرى. (3)

ب. مکه و پیرامون آن : برخى روایات استفاده مى شود که آن حضرت در مکانى به نام ذى طوى پیرامون مکه زندگى می کند واز همان جا نیز همراه یارانش قیام خواهدکرد. امام باقر(ع) فرمود: امام زمان(ع) را غیبتی است در بعضی از دره ها واشاره کرد به منطقه ذى طوى (4). درادامه این روایت و روایات دیگر، محل ظهور و خروج آن حضرت و مرکز تجمع یاران و دوستان وى نیز، همین منطقه یاد شده است. (5)

3. دسته سوم اخبارى است که مانند دسته اول، جایگاهى خاص را نام نمى برد، ولی از وى به عنوان فردى که با مردم حشر و نشر دارد و به گونه ناشناس زندگى می کند، نام برده است.

امام صادق(ع) مى فرماید: صاحب الامر(ع) در میان مردم رفت وآمد می کند، در بازار قدم مى زند، لکن او را نمى شناسند تا زمانى که خداوند به وى اذن دهد تا خود را معرفى کند... (6)

بین این سه دسته از روایات، تضاد و تنافى نیست نام بردن مکانى خاص، با زندگى به شکل ناشناس قابل جمع است انتخاب کوه ها و مکانهای دست نیافتنی در حال ضرورت و نیاز نیز امری طبیعی و موافق با اصل تقیه است. (7)


پی نوشت:
1. غیبة طوسى ص 266
2 . بحارالانوار، ج 52 ص 153 اصول کافى، ج1، ص 340
3. غیبة طوسى، ص 162
4 . غیبت نعمانی ص 182
5 . همان ص 315
6 . همان ص 164
7. چشم به راه مهدى، ص 351


شنبه 86 آبان 19 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

اندیشه مهدویت و آسیب ها

 

 

 

 


اندیشه مهدویت و آسیب ها
محمد صابر جعفری

مقوله مهم مهدویت، به دلیل اثرات بسیار حیاتبخش و بهجت‏زایی که دارد؛ در معرض خطرات و آسیب‏هایی است. نوشتار حاضر بدنبال طرح برخی آسیب‏ها، با ذکر پیامدها و خاستگاه هر یک بوده و در پایان به مبارزه و درمان آن همّت گمارده است؛ این آسیب‏ها به قرار ذیل‏اند:
1. برداشت‏هایی انحرافی از مقوله انتظار فرج؛
2. افراط و تفریط در ارائه چهرة مهر و قهر از امام عصر(عج)؛
3. طرح مباحث غیرضروری؛
4. شتابزدگی و تعجیل؛
5. توقیت و تعیین وقت ظهور؛
6. تطبیق نادرست نشانه‏های ظهور؛
7. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت؛
8. ملاقات گرایی؛
9. آرزوگرایان بی عمل؛
10. عاشق نمایان دنیاخواه؛
11. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه؛
12. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام؛
13. فعالیت‏های غرب و مستشرقان.

پیش در آمد
هر امر مهمی به نسبت اهمیتش، در معرض خطرها و آسیب‏هایی است.مقوله مهم مهدویت هم با اثرات بسیار حیاتبخش و بهجت زای خود که کمترین آن‏ها، امید به آینده و سر فرو نیاوردن در مقابل حوادث،ستم‏هاوسختی‏هاست، از این قاعده مستنثی نیست.
آنچه بدنبال طرح آنیم؛ آسیب‏هایی است که پیش از ظهور و در دوران غیبت رخ می‏نماید. سخن از آسیب‏های دیگر مانند آنچه در مقابل جریان قیام مهدوی رخ می‏نماید، را به وقتی دیگر وا می‏گذاریم.
هدف این نوشتار، بررسی برخی آسیب‏ها با تبیین آثار و خاستگاه هر یک است تا راه مبارزه و درمان آنها روشن گردد.

1. برداشت‏های انحرافی از مقوله انتظار فرج
1ـ1ـ برخی انتظار فرج را در دعا برای فرج، امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی منحصر دانسته و بیش‏تر از آن، وظیفه‏ای برای خویش قائل نیستند.
1ـ2ـ گروهی دیگر، حتی امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی را نیز بر نمی‏تابند. چون معتقدند در دوران غیبت، کاری از آن‏ها بر نمی‏آید و تکلیفی به عهده ندارند، و امام زمان(ع) خود، هنگام ظهور کارها را اصلاح می‏کند.
1ـ3ـ پندار گروه سوم چنین است که جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد آن نباید داشت تا زمنیه ظهور ـ که دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید.
1ـ4ـ گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر می‏کنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آن‏ها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجّت هر چه بیش‏تر فراهم گردد.
1ـ5‏ـ دیدگاه پنجم، هر حکومتی را به هر شکل ، باطل و برخلاف اسلام می‏داند و می‏گوید: ((‏هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است)) به این استدلال که در روایات آمده است: ((‏هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم(ع) باطل است.))[1]

پیامدها:
پیش از طرح منشأ و علل چنین دیدگاه‏هایی، لازم است برخی از پیامدهای این نظریات گفته شود تا مشخص گردد که چرا این برداشت‏ها، برداشت انحرافی (انتظار تلخ یا منفی) نامیده می‏شود:
1- قانع بودن به وضع موجود و عدم کوشش برای تحقق وضعی برتر
2- عقب ماندگی توده
3- تسلّط بیگانگان و زبونی در مقابل آن‏ها (نبودن استقلال و آزادی)
4- ناامیدی و پذیرش شکست در حوزه فرد و اجتماع
5- ناتوانی دولت و نابسامانی کشور
6- فراگیر شدن ستم و انفعال و بی تحرّکی در مقابل ظلم
7- قبول ذلّت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع
8- تنبلی و بی‏مسؤولیتی
9- مشکل‏تر ساختن حرکت و قیام امام زمان(ع) چرا که هر چه فساد و تباهی بیش‏تر شود، کار امام(ع) در مبارزه سخت‏تر و طولانی می‏گردد
10- تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منکر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با کفار و مشرکان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و... .

خاستگاه
منشأ برداشت‏های انحرافی عبارت است از:
1- کوته فکری و عدم بصیرت کافی نسبت به دین
2- انحرافات اخلاقی (برخی از قائلان دیدگاه دوم)
3- انحرافات سیاسی(برخی از قائلان دیدگاه چهارم و پنجم)
4- توهم این‏که امام زمان(ع) کارها را به وسیله اکراه و اجبار یا فقط از طریق معجزه انجام می‏دهد؛ پس نیاز به مقدمات و زمینه‏سازی نیست.
5- توهم این‏که غیر از امام زمان(ع) هیچ کس نمی‏تواند همه فسادها و تباهی‏ها را به صورت کامل بر چیند و تمامی خیرها و صلاح‏ها را در همه ابعاد و زمنیه‏ها حاکم سازد؛ پس کاری از دیگران بر نمی‏آید.
6- هدف، وسیله را توجیه می‏کند: ((‏الغایات تبرّر المبادی؛ هدف‏ها، وسیله‏های نامشروع را مشروعیت می‏بخشد.)) پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعة فساد است.
7- عدم فهم صحیح روایت‏هایی که ظلم و جور آخرالزمان را مطرح می‏کنند و این اشتباه که پس بایستی، یا کاری به فساد و تباهی نداشت و در قبال آن، موضعِ بی طرفی اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به گناه فرا خواند (دیدگاه پنجم).
8- جدای از مسایل سیاسی و اهل سیاست که به دنبال رکود جوامع اسلامی‏اند، عدم فهم روایات ((‏بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) نیز، زمینه ساز دیدگاه پنجم است.

مبارزه و درمان
قبل از پاسخ تفصیلی به دیدگاه‏ها و علل اشتباهات، چند نکته را که در حل زیربنایی مطالب مذکور مفید است، یادآوری می‏کنیم:
1- علم و بصیرت در دین، در مقابل کج اندیشی‏ها و برداشت‏های غلط
2- تقوا در مقابل هوی و هوس
3- علم و بصیرت در حوزه سیاست و اجتماع برای تشخیص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملکرد سیاست بازان
4- تبیین و روشنگری اندیشمندان و علما در حوزه مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی
5- پیروی از علمای راستین که مصداق نایبان عام امام زمانند
6- به حاشیه راندن تفکرات متحجرانه و جمودگرا.

پاسخ تفصیلی:
1. حرکت امام زمان(ع) مانند امور دیگر، روال طبیعی دارد و قرار نیست همه امور، معجزه آسا صورت پذیرد. امام صادق(ع) فرمود:
((‏لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق و النوم علی السروج[2]؛ قائم ما که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مبارزه پی در پی ) بر روی زین‏ها نیست)).
2. قیام امام زمان(ع) زمینه سازی و آمادگی می‏طلبد. چنان‏که در روایات، عده‏ای به عنوان زمینه‏سازان حکومت مهدی(ع) نام‏برده شده‏اند: ((‏فیُوطِئُون لِلمهدیّ یَعنی سُلطانه)).[3] در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است:
انّ اهل زمان غیبته و القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان... اولئک المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً و الدُّعاة الی دین الله سرّاً و جهراً[4]. ...آنان خستگی ناپذیر، در آشکار و نهان دیگران را به دین خدا فرا می‏خوانند.
3. اگر اصلاح به صورت کامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
4. این دیدگاه ((‏هدف، وسیله را توجیه می کند)) از نظر دین کاملا اشتباه است؛ زیرا همان طور که حکومت حضرت مهدی(ع) ریشه کن کننده ظلم و جور و برپا کننده عدل است و از قلدری و قساوتْ تهی می‏باشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری برکنار و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداستْ مجوّز گناه نمی‏شود؛ چرا که گناه جز گناه نمی‏زاید و با ظلم نمی‏شود عدل به پا کرد و با عقیدة انتقام نمی‏توان دادگری کرد.[5]
5. بدیهی است که لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا ((‏ظلم فراگیر)) به وجود آید. آری، نگاهی کوتاه و گذرا به جهان نشان می‏دهد که ظلمْ عالم را فرا گرفته است، عده‏ای ظالمند و بسیاری مظلوم. از طرفی هیچ منافاتی ندارد که در کنار این ظلم وجور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینه سازی مثبت و آینده‏ساز، در اندیشه مقدمه چینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. پس ظلم و فساد به صورت نسبی در جهان شیوع دارد. امام صادق(ع) می‏فرماید:
((‏...لاوالله لایأتیکم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد[6]؛ این امر (فرج) تحقق نمی‏پذیرد تا این‏که هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند)).
پس سخن در این است که گروه سعادتمند و شقاوتمند هر کدام باید به نهایت کار خود برسند. نه این‏که ((‏سعید))ی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
از سوی دیگر، بدیهی است که آیات و روایات ما را به مبارزه با ظلم و ستم فرا خوانده‏اند. پیامبر گرامی اسلام فرموده‏اند:
یکون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم کشاهر سیفه فی سبیل الله؛[7] در آخرالزمان، گروهی معصیت می‏کنند و می‏گویند: ((‏خدا برای آنان چنین مقدّر کرده است.)) (کنایه از جبر) کسی که این‏ها را رد کند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده است.
6 . در مورد ((‏بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) گفتنی است که این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنّت و عقل عرضه گردند تا مواردی مانند: ((‏حکومت))، ((‏تخصیص))، ((‏تخصّص)) و ((‏ورود)) و راه‏های دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتی در روایات آمده است که اگر روایتی مخالف صریح قرآن بود، بایستی کنار نهاده شود.
به هر حال آنچه آیات و روایات و عقل ما را به آن رهنمون می‏شوند، بطلان همه قیام‏ها، فعالیت‏ها و جریان‏های قبل از ظهور نیست، بلکه منظور از بطلان قیام و عَلَم در روایات، بطلان قیامی است که به نام حضرت مهدی(ع) صورت گیرد ـ چنان که قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تأیید شده‏اند[8] ـ به عنوان نمونه به ذکر روایاتی بسنده می‏کنیم:
امام کاظم(ع) فرمود:
رجل من اهل قم یدعو الناس الی الْحقِّ یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف ولایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلی الله یتوکلون والعاقبة للمتقین[9]؛ مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت می‏کند. طرفداران و یاران او، مردمی استوارند و آهنین که از جنگ خسته نمی‏شوند و از دشمن نمی هراسند و تنها به خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن کسانی است که اهل تقوا هستند.
در روایت دیگر، امام باقر(ع) کشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد می‏کند: ((‏...قَتْلاهْم شُهَداء))[10].


سه شنبه 86 آبان 15 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin