سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

عشق یار

 
 

 
 
 

پیوند های روزانه

موتور جستجوی شیعه

اخبار روزانه

طرح گل نرگس

 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 223692
بازدید امروز :25
بازدید دیروز : 11
تعداد کل پست ها : 130

 

صبح صادق

لحظه ای است بسان همه لحظه های دیگر ، از آن روی که همگی از جنس زمانند ، ولی آن همه در ظلمت و این یک در نور؛ و از همین روست که خورشید وجودت طلوع می نماید و این بار نه از مکان همیشگی، که از سمتی دیگر ؛ آری از سمتی دیگر ؛ مغرب ؛ و تو کِی می پنداشتی که روزی خورشید را، در مطلع مغرب، نظاره گر باشی ؟ راستی ، کجایند راهنمایان درونت ، ستارگانی که در ظلمت شب، چشم بر روشنایی آنها می دوختی ؟ آیا به یاد داری استعدادهایی را، که به لهو و لعب دنیای فانی فراموش ساخته و رها نموده بودی ، و اینک، آنها نیز، با سراسر ذرات هستی در حرکتند ، حرکتی عظیم ، پر شور و به یک سوی، و تو چه می دانستی راز حرکت کردن را، افسوس بر آن کوه های سر به فلک کشیده، که محکوم به سکون تو بودند. هان ! علقه هایت ، همنشینان و معاشرانت را چه شده است، همان ها که به مصاحبتشان تفاخر می نمودی، نیک بنگر که چگونه دست از تو کشیده اند و مبهوت و حیران آن نورند؛ آن نور؛ همان که تو در دیدنش کور بودی...!
آن دور را را نظاره کن، و ببین، که چگونه در افق وجودت، زمین زندگانیت، با آسمان پیوند خورده است؛ پیوندی سخت و ناگسستنی. آری تو از همان ابتدا آسمانی بوده ای، آه... آه... که چشمان تو سوی دیدن افق را هم نداشت. آخر به کدامین سبب، سر در گریبان پوسته خویش فروبردی و هیچگاه نخواستی تا دیواره های این قفس خود ساخته را در هم شکنی؛ تو را که آب فراوان بود و نور فراهم...!
به راستی که تو را آسمانی آفریده اند ، میل به بالایت نهاده اند ، پر پروازت داده اند ، و راز زندگانیت نیست، مگر پرواز...
تا در قفس بال و پر خویش اسیر است بیگـانه پرواز بود مــرغ هــوایــی
و تو فقط کافیست که بال بگشایی ، آنگاه خود به توپرواز آموزند ؛ حرکتت دهند ؛ بلندت کنند ؛ بالایت برند ؛ آسمانی ات کنند و تو فقط باید که بخواهی، آری خواستن، پس برخیز ، قیام کن، حرکت نما، تسبیح گوی و از اعماق وجودت فریاد بر آور: " اهدنا الصراط المستقیم "
... حال به انتظار بنشین؛ پایان شب تیره و تار درون را، و بنگر؛ تنفس صبح موعود را، که چگونه گوهر از یاد رفته درونت آشکار خواهد گشت و از آن روی، باران عشق، بر ارض وجودت باریدن خواهد گرفت ، و در آن زمان موعود است، که طلوع شمس درون را، از مغرب ارض وجود نظاره خواهی نمود ... و تو بدان که این ارض وجود تو همان ارض موعود است که " طـــور " اش خوانند .......



پنج شنبه 86 مرداد 25 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin