پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام نه تنها چگونگی زندگی آن حضرت را در هالهای از اسرار فرو برده که بسیاری از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است .
یکی از مهمترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است . از این رو بسیاری علاقهمندند بدانند آن خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر میپردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین افتخار این منزلت را دارد .
میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه سخن به ندبه میگشایند و اینگونه میسرایند:
«لیتشعری این استقرت بک النوی بل ای ارض تقلک او ثری: ابرضوی او غیرها ام ذی طوی؟ عزیز علی ان اری الخلق ولا تری; (1) ای کاش میدانستم در چه جایی منزل گرفتهای و چه سرزمین و مکانی تو را در برگرفته است! آیا در کوه رضوایی و یا جای دیگری و یا در ذیطوی هستی؟ دشوار استبر من کهمردمان را ببینم و تو دیده نشوی .»
حال برای روشن شدن این موضوع، پای به گلستان کلام معصومین علیهم السلام میگشاییم و با سیری درکلام نورانی ایشان از آن انفاس قدسی برای حل این معما استمداد میطلبیم .
با یک نگاه کلی در این بوستان پرطراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمیخوریم که هر یک، محل زندگی آن حضرت را در دورهای از حیات پربرکت ایشان به تصویر کشیده است، اگرچه برای برخی دورهها صراحت و روشنی بیشتری وجود دارد و برخی از دورهها بنابر عللی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است .
این دورهها عبارتند از:
1 . دوران زندگی با پدر بزرگوار خود امام حسن عسکری علیه السلام (255 - 260 ق)
شکی نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسکری علیه السلام دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدرخود در کنار آن حضرت میزیست .
این دوران بنابر قول مشهور از نیمه شعبان سال 255 هجری قمری آغاز و در هشتم ربیع الاول سال 260 ق . پایان یافت .
علاوه بر نقل موثق تاریخی، افراد فراوانی از این حادثه بزرگ پرده برداشتهاند:
شیخ صدوق رحمه الله در کتاب شریف «کمال الدین و تمام النعمه» - که یکی از مهمترین کتابهای نگاشته شده در موضوع مهدویت است - داستان ولادت حضرت مهدی علیه السلام را اینگونه نقل کرده است:
«حکیمه، دختر امام جواد علیه السلام گوید: امام حسن عسکری علیه السلام مرا نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای متعال امشب حجتخود را که حجت او بر روی زمین است ظاهر سازد . گوید: گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس، گفتم: فدای شما شوم اثری در او نیست، فرمود: همین است که به تو میگویم، گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس آمد کفش مرا بردارد و گفت: ای بانوی من و بانوی خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی، گوید: از کلام من ناخرسند شد و گفت: ای عمه جان! این چه فرمایشی است؟ گوید: بدو گفتم: ای دختر جان! خدای متعال امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقاست ...» (2)
آن گاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است . این روایت از مهمترین روایات درباره ولادت حضرت مهدی علیه السلام است و دلالتبر ولادت حضرت مهدی علیه السلام در خانه امام عسکری علیه السلام در سامرا دارد .
«ضوء ابن علی» از مردی از اهل فارس که نامش را برده نقل میکند که:
«به سامرا آمدم و به در خانه امام حسن عسکری علیه السلام ملازم شدم . حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم . فرمود: برای چه آمدهای؟ عرض کردم: برای اشتیاقی که به خدمتشما داشتم . فرمود: پس دربان ما باش . من همراه خادمان، در خانه حضرت بودم، گاهی میرفتم هرچه احتیاج داشتند از بازار میخریدم و زمانی که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد میشدم .
روزی [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود . ناگاه در اتاق حرکت و صدایی شنیدم، پس فریاد زد: بایست . حرکت مکن! من جرات درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکی که چیز سرپوشیدهای همراه داشت از نزد من گذشت . آنگاه مرا صدا زد که درآی، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد . کنیز نزد حضرت بازگشت . حضرت به او فرمود: از آنچه همراه داری روپوش بردار، کنیز از روی کودکی سفید و نیکو روی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد، دیدم موی سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است . پس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد .
پس من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکری علیه السلام وفات کرد . (3)
نه تنها بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکری علیه السلام دیدهاند که بسیاری از یاران و خواص اصحاب امامتبه شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمدهاند و همگی حکایت از مدعای زندگی امام مهدی علیه السلام در کنار پدر در شهر سامرا دارد .
«یعقوب بن منقوش» گوید:
«بر امام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پردههای آن آویخته بود . گفتم: ای آقای من صاحب الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار . پرده را بالا زدم، پسربچهای به قامت پنج وجب بیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی درافشان و دو کف ستبر و دو زانوی برگشته . خالی برگونه راستش و گیسوانی بر سرش بود . آمد و بر زانوی پدرش ابومحمد نشست . آنگاه به من فرمود: این صاحب شماست . سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم . پس به من فرمود: ای یعقوب! به داخل بیتبرو و ببین آنجا کیست . من داخل شدم اما کسی را ندیدم .» (4)
همچنین «احمد بن اسحاق» گوید:
«برامام حسن عسکری علیه السلام وارد شدم و میخواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم . او آغاز سخن کرد و فرمود: ای احمد بن اسحاق خدای متعال از زمان آدم علیه السلام زمین را خالی از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجت نخواهد گذاشت . به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع میکند و به خاطر اوست که باران میفرستد و برکتهای زمین را بیرون میآورد .
گوید: گفتم: ای فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالی که بر شانهاش کودکی سه ساله بودکه صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید . فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگر نزد خدای متعال و حجتهای او گرامی نبودی این فرزند را به تو نمینمودم . او همنام و هم کنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله است . کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند; همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد .
ای احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است . او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمییابد، مگر کسی که خدای متعال او را در اعتقاد به امامت ثابتبدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد .
احمد بن اسحاق گوید: گفتم: ای مولای من! آیا نشانهای هست که قلبم بدان اطمینان یابد؟ آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: انا بقیة الله فی ارضه والمنتقم من اعدائه . ای احمد بن اسحاق! پس از مشاهده جستجوی نشانه مکن . احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم .» (5)
بنابر روایات فوق و دهها روایت دیگر تردیدی نخواهد ماند بر اینکه حضرت مهدی علیه السلام در طول حیات امام عسکری علیه السلام همراه ایشان و در شهر سامرا مسکن و ماوی داشتهاند و اگرچه در این دوران نیز مخفیانه زندگی میکردهاند ولی عده فراوانی از نزدیکان و شیعیان ایشان را دیدهاند .
2 . دوران غیبت صغری (260 - 329 ق)
غیبت صغری عبارت است از دوران پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی علیه السلام که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام (سال 260 ق) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال 329 ق) به پایان رسیده است که مجموعا 69 سال میشود .
اگر چه به روشنی محل زندگی آن حضرت در این دوران مشخص نیست ولی از روایات و قرائن به دست میآید که این مدت را حضرت عمدتا در دو منطقه سپری کردهاند: یکی منطقه عراق و دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد .
از امام صادق علیه السلام در این زمینه نقل شده است که فرمود:
«للقائم غیبتان احداهما قصیرة والاخری طویلة . الغیبة الاولی لایعلم بمکانه فیها الا خاصة شیعته والاخری لایعلم بمکانه فیها الا خاصة موالیه; (6) برای حضرت قائم علیه السلام دو غیبت است: یکی کوتاه و دیگری طولانی . در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند .»
در دوران غیبت صغری، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسی نزدیکتر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماما در عراق بودند و همواره با حضرت در ارتباط بودهاند و توقیعات فراوانی از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور یافته است . بنابراین میتوان گفتبخشی از عمر آن حضرت در این دوران در عراق سپری شده است .
دستهای دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغری و کبری بودن غیبت) زندگی حضرت را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کردهاند که با توجه به روایات دسته نخست میتوان گفتبخشی از عمر آن حضرت نیز در مدینه سپری شده است .
امام باقر علیه السلام در این باره فرمود:
«لا بد لصاحب هذا الامر من عزلة ... ونعم المنزل طیبة; (7) به ناگزیر برای صاحب این امر عزلت و گوشهگیری خواهد بود ... و طیبه «مدینه» چه منزلگاه خوبی است .»
همین روایت در کتاب شریف کافی با اندک تفاوتی از امام صادق علیه السلام اینگونه روایتشده است:
«لا بد لصاحب هذا الامر من غیبة ولابد له فی غیبته من عزلة ونعم المنزل الطیبة; (8) به ناچار صاحب الامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشهگیری کند، چه خوب منزلی است مدینه .»
همچنین ابوهاشم جعفری میگوید:
«به امام عسکری علیه السلام عرض کردم: بزرگواری شما مانع میشود تا از شما پرسش نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالی بپرسم . حضرت فرمود: بپرس . عرض کردم: ای آقای من! آیا فرزندی دارید؟ فرمود: بله . گفتم: اگر اتفاقی رخ داد کجا او را پیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه .» (9)
بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضور داشتهاند; ولی به خاطر ارتباطی که آن حضرت بانواب خاص داشتهاند بخشی از عمر خود را در عراق سپری نمودهاند .
3 . دوران غیبت کبری
اصطلاحا غیبت کبری به مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی علیه السلام گفته میشود که با وفات آخرین نایب خاص در سال 329 ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را میداند .
این دوران ویژگیهای خاصی دارد که آن را از دوران غیبت صغری کاملا متمایز میسازد . که از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت است .
به همان اندازه که پنهانزیستی حضرت مهدی علیه السلام در این دوران به کمال میرسد و نیابت و سفارت همانند دوران غیبت صغری وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخصتر میشود و در این دوران است که هرگز به طور قطع نمیتوان مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگی میکند . البته روایات در اینباره به محلهای مختلفی اشاره کردهاند که برخی از آنها از این قرارند:
الف) مدینه طیبه
همانطور که قبلا نیز اشاره شد برخی از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغری، مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار دادهاند .
ب) ناحیه ذی طوی
ناحیه ذی طوی در یک فرسخی مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانههای مکه دیده میشود . برخی از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدی علیه السلام در دوران غیبت معین کردهاند .
امام باقر علیه السلام در اینباره فرمود:
«یکون لصاحب هذا الامر غیبة فی بعض هذه الشعاب واوما بیده الی ناحیة ذی طوی; (10) صاحب این امر را در برخی از این درهها غیبتی است و با دستخود به ناحیه ذی طوی - که نام کوهی است در اطراف مکه - اشاره نمود .»
در برخی دیگر از روایات نیز ذکر شده که حضرت مهدی علیه السلام قبل از ظهور در «ذی طوی» به سر میبرد و آن گاه که اراده الهی بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد از آنجا وارد مسجد الحرام میشود .
امام باقر علیه السلام در اینباره فرمودهاند:
«ان القائم یهبط من ثنیة ذی طوی فی عدة اهل بدر ثلاثماة وثلاثة عشر رجلا حتی یسند ظهره الی الحجر الاسود ویهتز رایة الغالبة; (11) قائم علیه السلام در میان گروهی به شمار اهل بدر - سیصد و سیزده تن - از گردنه ذیطوی پایین میآید تا آنکه شتخود را به حجرالاسود تکیه میدهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمیآورد .»
ج) دشتها و بیابانها
از برخی روایات نیز استفاده میشود که آن حضرت در طول غیبت کبری محل خاصی ندارد و همواره در سفر به سر میبرد .
از امام باقر علیه السلام نقل شده است که وقتی شباهتهای حضرت مهدی علیه السلام به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند: «واما شبهه من عیسی فالسیاحة; (12) و اما شباهتحضرت مهدی علیه السلام به حضرت عیسی علیه السلام جهانگردی [و نداشتن مکانی خاص] است .»
همچنین چنانچه بپذیریم آنچه به نام شیخ مفید صادر شده، توقیع حضرت مهدی علیه السلام است، در آنجا نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدی علیه السلام اشاره شده است .
در آن نوشته چنین بیان شده است:
«وان کنا ثاوین بمکاننا النائی عن مساکن الظالمین حسب الذی اراناه الله لنا من الصلاح لشیعتنا المؤمنین فی ذلک ما دامت دولة الدنیا للفاسقین; (13) با اینکه ما بر اساس فرمان خداوند و صلاح واقعی ما و شیعیان مؤمنمان تا زمانی که حکومت در دنیا دراختیار ستمگران است در نقطهای دور و پنهان از دیدهها به سر میبریم .»
همچنین در پارهای از ملاقاتهای معتبر که در دوران غیبت کبری نقل شده است، حضرت به این نکته اشاره فرمودهاند .
«علی بن ابراهیم بن مهزیار» پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدی علیه السلام به نقل از ایشان چنین میگوید: آن حضرت فرمود:
«یابن المازیار ابی ابو محمد عهد الی الا اجاور قوما غضب الله علیهم ... وامرنی الا اسکن من الجبال الا وعرها ولا من البلاد الا قفرها; (14) همانا پدرم ابومحمد با من عهد فرمود که در مجاورت قومی که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم ... و به من فرمود که در کوهها ساکن نشوم مگر قسمتهای سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهای متروکه و بیآب و علف .»
این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دوران غیبت کبری سبب شده تا عدهای به گمانهزنیهایی بعضا سست و واهی بپردازند و به طرح محلهایی که اثبات آنها کاری بس مشکل است روی آورند .
افسانه جزیره خضرا یا مثلثبرمودا و مانند آن حکایتهایی است که در تاریخ پرفراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است، ولی همواره روشنگران این مذهب حق مردم را از لغزش در این بیراههها برحذر داشتهاند .
4 . دوران ظهور و حکومت مهدی علیه السلام
دوران ظهور که درخشانترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانی است، ویژگیهای فراوانی دارد که از جمله مهمترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهی است . درباره محل زندگی حضرت مهدی علیه السلام و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد . عمدتا در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتی آن حضرت معرفی کردهاند .
مسجد سهله شرافتی بسیار دارد; از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستادهاند .
«صالح بن ابوالاسود» گوید:
«امام صادق علیه السلام سخن از مسجد سهله راند . آنگاه فرمود: اما انه منزل صاحبنا اذا قام باهله; (15) به درستی که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرودآید .»
همچنین آن حضرت به ابابصیر فرمود:
«یا ابا محمد کانی اری نزول القائم فی مسجد السهلة باهله وعیاله; ای ابا محمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله میبینم که با زن و فرزندانش در آن نازل میشوند .»
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانهاش خواهد بود؟ حضرت فرمود:
«نعم، هو منزل ادریس وما بعث الله نبیا الا وقد صلی فیه والمقیم فیه کالمقیم فی فسطاط رسول الله وما من مؤمن ولا مؤمنة الا وقلبه یحن الیه وما من یوم ولا لیلة الا والملائکة یاوون الی هذا المسجد یعبدون الله; (16) آری، این مسجد، منزل ادریس است . خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت، مگر آنکه در این مسجد نمازگزارد . هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا صلی الله علیه و آله اقامت کرده است . هیچ مرد و زن مؤمنی نیست، مگر آنکه دلش به سوی آن مسجد پرمیکشد . روز و شبی نیست مگر آنکه فرشتگان به این مسجد پناه میبرند و در آن به عبادت خدا میپردازند .»
همانطور که اشاره شد، کوفه نیز مرکز حکومت مهدی علیه السلام قلمداد شده است .
چگونگی زندگی در عصر ظهور به روشنی مشخص نشده ولی به نظر میرسد تفاوت بسیاری با نحوه زندگی امروزی داشته باشد . تکامل علوم بشری، کمال عقلانی بشر، توسعه خارقالعاده امکانات و رفاه عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمین و ... به طور قطع، ویژگیهایی را برای زندگی در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز درک دقیق آن برای ما کاری بس مشکل است .
از امام باقر علیه السلام نقل شده که در بخشی از یک روایت طولانی فرمود:
«ثم یتوجه الی الکوفة فینزلها وتکون داره; (17) آن گاه [حضرت مهدی علیه السلام] به سوی کوفه میرود پس آنجا را برای منزل برمیگزیند و کوفه خانه او خواهد بود .»
و در پایان سخن دل را اینگونه میسراییم:
آن سفرکرده که صد قافله دل همره اوست
هرکجا هستخدایا به سلامت دارش
پینوشت:
1) الاقبال، سیدبن طاووس، ص298 .
2) کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ترجمه منصور پهلوان، ج2، ص143 .
3) اصول کافی، شیخ کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج2، ص119 .
4) کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص164 .
5) همان، ج2، ص80 .
6) اصول کافی، ج2، ص141 .
7) شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص162 .
8) اصول کافی، ج2، ص140; غیبت نعمانی، ابن ابی زینب، ص188 .
9) اصول کافی، ج2، ص118; الارشاد، شیخ مفید، ج2، ص348; کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص232 .
10) غیبت نعمانی، ص181 .
11) همان، ص315 .
12) دلائل الامامه، طبری، ص291 .
13) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج53، ص174 .
14) کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص263 .
15) التهذیب، شیخ صدوق، ج3، ص252 .
16) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص317 .
17) کتاب الغیبة، شیخ طوسی، ص475 .