در بسیاری از اخبار و روایاتی که در رابطه با حضرت ولی عصر ارواحنا فداه وارد شده است، به احادیثی برمیخوریم که حکایت از زنده شدن و بازگشتبعضی از مردگان - در زمان حضرت مهدی (عج) یا پس از شهادت ایشان - به این دنیا دارد. مجموعه این اخبار و روایات بحث رجعت را به عنوان یکی از مسائل ضروری و انکارناپذیر مذهب تشیع، تشکیل میدهند.
به لحاظ اینکه اعتقاد به رجعت، از مختصات شیعه بوده و دیگر فرق اسلامی و حتی گروه اندکی از شیعیان، شدیدا آن را انکار کرده یا مورد تردید قرار دادهاند; بحث از رجعت، از حساسیت قابل ملاحظهای برخوردار بوده و در حقیقت، هر کسی به نوعی نسبتبه آن، اظهارنظر کرده و به شکلی آن را قبول یا رد نموده است.
ما در این مختصر، مفهوم رجعت و ادله قرآنی و روایی آن، همینطور نظریه علمای بزرگ شیعه در این رابطه، را به صورت فشرده، ارائه میدهیم.
واژه رجعت
رجعت در لغتبه معنای برگشتن و بازگشت میباشد. (1) در اصطلاح عبارت است از اینکه خداوند برخی از شیعیان و دوستان حضرت مهدی (عج) را، که قبل از ظهور آن حضرت، از دنیا رفتهاند، زنده میکند و به دنیا برمیگرداند تا اینکه به ثواب یاری آن حضرت و مشاهده دولت کریمهاش نائل شوند. همچنین گروهی از دشمنان ایشان را نیز برمیگرداند تا از آنان در همین دنیا، انتقام کشیده، به ایشان طعم ذلت را بچشاند. (2)
رجعت در قرآن
برای اثبات رجعت، ابتدا، به سراغ قطعیترین و مستندترین دلیل و راهنما نزد مسلمانان، یعنی قرآن، میرویم تا ببینیم آیا قرآن نسبتبه زنده شدن مردگان در این دنیا، نظری دارد و آیا آن را ممکن میداند یا خیر؟ و اگر آن را ممکن میداند، آیا به وقوع آن در امتهای گذشته هم، اشارهای دارد یا نه؟ قرآن مساله رجعت را کاملا ممکن دانسته و جای هیچ شک و تردیدی در زنده شدن مردگان نمیبیند. از تمامی آیاتی که بر زنده شدن مردگان در قیامت دلالت دارد، میتوان به عنوان دلیل برای زنده شدن مردگان در همین دنیا نیز استفاده کرد; چرا که همان خدایی که قادر به زنده کردن مردگان در آخرت، میباشد، میتواند مردگان را در همین دنیا نیز، دوباره خلعتحیات و زندگی بخشیده و آنان را زنده کند.
قرآن برای اثبات امکان زنده شدن مردگان و در پاسخ به شبهات منکرین معاد، آنان را به فطرتشان ارجاع داده و با تعابیر متعدد، قادر بودن خود بر احیاء مردگان را، دلیل بر امکان وقوع آن ذکر کرده است. «آیا نمیبینید آن خدایی که آسمانها و زمین را آفرید و هرگز در خلقت آنها دچار ناتوانی نشد، قدرت دارد مردگان را دوباره زنده کند; آری البته او بر هر چیزی قادر و تواناست.» (3) و آیه «همانا فرمان خداوند به گونهای است که همینکه چیزی را اراده کند و به آن بگوید موجود شو، بلافاصله موجود میشود»، (4) مؤید این مطلب میباشند.
البته قرآن تنها به این پاسخگویی و ارجاع به فطرت اکتفاء نکرده، بلکه با ارائه و بیان نمونهها و مثالهای متعدد، امکان تحقق زنده شدن مردگان در این دنیا را متذکر شده است. اینک به بیان برخی از از آن موارد میپردازیم.
داستان قوم موسی
به این داستان، در قرآن کریم فقط اشاره شده است. اجمال این داستان این است که در زمان حضرت موسیعلیه السلام در بنیاسرائیل قتلی صورت میگیرد و قاتل شناخته نمیشود. برای پیدا کردن قاتل، حضرت موسی دستور میدهد که اولیاء دم گاوی بکشند و قسمتی از بدن گاو را به مقتول بزنند تا مقتول زنده شود آنان را از حقیقت مطلب آگاه کند. ابتدا بنیاسرائیل در برابر چنین دستوری تعجب کرده، آن را به مسخره و شوخی گرفتند. اما سرانجام پس از آنکه مثل همیشه در انجام امر الهی تعلل ورزیدند و با بهانههای مختلف از خصوصیات و رنگ گاو سؤال کردند، فرمان حضرت موسیعلیه السلام را انجام دادند و مقداری از بدن گاو را به بدن مقتول زدند، مقتول بلافاصله به اذن خداوند زنده شد و قاتل را معرفی کرد. قرآن کریم در این ارتباط میفرماید: پس گفتیم با قسمتی از آن گاو به او بزنید. خداوند مردگان را اینگونه زنده میسازد و نشانههای خود را به شما مینمایاند; شاید عقل خود را به کار گیرید!» (5)
این آیه شریفه، به روشنی بر وقوع رجعت و زنده شدن مردهای، در یک رویداد خاص دلالت دارد.
داستان «عزیر» پیامبر
نمونه دیگری که قرآن کریم در مورد زنده شدن مردگان در همین دنیا ذکر میکند داستان «عزیر»، پیامبری از پیامبران بنی اسرائیل است. میفرماید: «یا به مانند آن کس (عزیر) که از دهکدهای عبور کرد که خراب و ویران شده بود. (با خود) گفت: خداوند چگونه این مردگان را دوباره زنده خواهد کرد؟! پس خدا او را صد سال میراند سپس او را زنده نمود و به او گفت: چه مدت در اینجا درنگ کردی؟ جواب داد: یک روز و یا قسمتی از یک روز! خداوند فرمود: بلکه صد سال است که در اینجا ماندهای! به خوراکی و نوشیدنی خود نظر کن که هیچ تغییر نکرده و به الاغتبنگر (که چگونه متلاشی گشته است) و ما تو را برای مردم حجت و دلیل قرار خواهیم داد. و به استخوانهای (الاغت) بنگر که چگونه آنها را به هم پیوسته و گوشتبر آنها میپوشانیم. پس هنگامی که این کار برایش روشن و واضح گردید گفت: یقین دارم که خداوند بر هر کاری تواناست.» (6)
این آیه نیز، همچون آیه پیشین، حجتی روشن و برهانی قاطع بر وقوع رجعت در دنیا میباشد.
داستان اصحاب کهف
بنا به نقل قرآن کریم، اصحاب کهف مدت سیصد سال در یک غار به خواب رفتند و پس از بیداری وقتی که برای تامین غذا به شهر آمدند، همه چیز را متحول یافتند و مردم نیز بدینوسیله از آن حادثه عجیب مطلع شدند.
«و اینگونه ما مردم را بر احوال آنها (اصحاب کهف) مطلع ساختیم تا بدانند وعده الهی حق است و در وقوع قیامت هیچ شکی نیست.» (7) بی شک بر اساس قوانین معمولی عالم طبیعت، خواب سیصد ساله ممکن نیست و لذا باید عاملی غیرطبیعی در این حادثه دخالت داشته باشد. معلوم است که فقط قدرت خداوند است که میتواند چنین حوادثی را بیافریند، چرا که قدرت و توان او محدود به امور مادی و قوانین طبیعت نیست. لذا هیچ بعدی ندارد، آن خدایی که میتواند آدمی را به مدت سیصد سال در خواب فرو ببرد و سپس دوباره آنان را بیدار کنید، در قیامت و دنیا نیز میتواند انسانها را از قبرها برانگیزد و مردگان را زنده کند.
احیاء مردگان توسط حضرت عیسی علیه السلام
گویاترین و بارزترین شاهد قرآنی بر زنده شدن مردگان در دنیا، زنده ساختن مردگان توسط حضرت عیسیعلیه السلام میباشد. قرآن در آیات متعدد، زنده شدن مردگان، توسط عیسی مسیحعلیه السلام را به مخاطبین خود گوشزد میکند. تا هم قدرت خود را به آنان تفهیم کند و هم شک و ریب مخاطبین در خصوص زنده شدن مردگان در قیامت را از دل آنان بزداید. قرآن در اینباره میفرماید: «و (خداوند) او (عیسی) را به سوی بنی اسرائیل فرستاد (که به آنان بگوید) من از طرف خداوند برای شما نشانه و آیتی آوردهام... و من به اذن خداوند، مردهها را زنده میکنم...» (8) همچنین میفرماید: «آن هنگام که خداوند به عیسی بن مریم فرمود: به یاد آور نعمتم را که به تو و مادرت عطا کردم... و اینکه به تو قدرت دادیم که مردگان را با اجازه ما از قبرها بیرون آوری و زندهشان سازی.» (9)
بنابراین آیات فوق به روشنی دلالتبر وقوع رجعت در امتهای پیشین دارند. (10)
رجعت در سیره و تعلیمات اهل بیت علیهم السلام
رجعت از موضوعاتی است که امامان بزرگوار شیعه، همواره بر آن به عنوان یک اعتقاد اصیل تاکید میکردند. در ادعیه و زیارات ماثوره هم، رجعتبه عنوان یکی از امور خدشهناپذیر و اعتقاد راسخ مطرح شده است. به عنوان مثال، میتوان از زیارت جامعه کبیره، که به تعبیر مرحوم علامه مجلسی، صحیحترین و فصیحترین و بلیغترین زیارتها میباشد (11) ، نام برد. در فرازی از این زیارت میخوانیم: «من به شما ایمان دارم و بازگشتتان را باور دارم، رجعتشما را تصدیق میکنم، امر شما را انتظار میکشم و دولتشما را چشم به راهم». (12) همچنین در فرازی از دعای عهد، که امام صادقعلیه السلام درباره آن فرمودند: هر کس آن را در زمان غیبت، چهل روز صبح بخواند از یاران حضرت مهدی (عج) میشود و اگر پیش از ظهور ایشان از دنیا برود، خداوند او را به هنگام ظهور، زنده کرده و باز میگرداند، میخوانیم «خدایا اگر مرگ - که آن را بر همه بندگانت قطعی و مسلم کردهای - میان من و ظهور مولایم جدایی بیاندازد، مرا از قبر بیرون آور در حالیکه کفنم را به خود پیچیده، شمشیرم را از غلاف درآورده، نیزهام را به دست گرفته، و دعوت دعوتگری را که در شهر و صحرا بانگ برمیآورد، لبیک بگویم.» (13)
این دو مورد به عنوان نمونه، اعتقاد و باور به رجعت را به عنوان یکی از مهمترین امتیازات یک شیعه محب و مطیع و منتظر ظهور حضرت مهدی (عج) مطرح میسازد.
رجعت در روایات
درباره رجعت، روایات فراوانی از ناحیه معصومینعلیهم السلام به دست ما رسیده است. این روایات به اندازهای است که هر پژوهشگر با انصافی، که این روایات را مورد دقت و بررسی قرار دهد، بیشک به متواتر بودن احادیث مربوط به رجعت معتقد میشود و هرگز نمیتواند تواتر آنها را مورد تشکیک قرار دهد. مرحوم علامه مجلسی میفرماید: «چگونه ممکن استشخص با ایمانی که حقانیت اهلبیتعلیهم السلام را باور دارد، در مورد رجعت تردید به خود راه دهد در حالی که قریب به دویستحدیث صریح از معصومینعلیهم السلام به طور متواتر به ما رسیده و بیش از چهل تن از بزرگان شیعه از قبیل شیخ طوسی، شیخ مفید، سید مرتضی علمالهدی، شیخ صدوق و کلینی و امثال ایشان در آثار پر ارج خود گرد آوردهاند... اگر بنا باشد، احادیث مربوط به رجعت - با این کثرتی که ذکر شد - متواتر نباشد، دیگر در هیچ موردی نمیتوان ادعای تواتر نمود. (14) اینک برای نمونه به برخی از این احادیث اشاره میشود:
1. امام صادقعلیه السلام میفرمایند: «ایام الله سه روز است، یکی، روز قیام مهدی (عج)، دیگری، روز رجعت است و سومی، روز قیامت.» (15)
2. از امام صادقعلیه السلام در مورد آیه «و یوم نحشر من کل امة فوجا» (16) سؤال شد; ایشان فرمودند: «مردم درباره معنای این آیه چه میگویند؟» عرض شد: «آنان میگویند این آیه درباره قیامت است.» امام فرمودند: «آیا در قیامت از هر امتی تنها یک گروه محشور میشوند و دیگران محشور نمیشوند؟! هرگز، این آیه در مورد رجعت است.» (17)
3. از امام صادقعلیه السلام در مورد رجعتسؤال شد که آیا امری استحقیقی و یا باطل و دور از حقیقت؟ فرمودند: «رجعتحق است» سؤال شد: «اولین کسی که به دنیا باز خواهد گشت کیست؟» فرمودند: «حسینعلیه السلام که پس از قائم (عج) به دنیا باز میگردد.» سؤال شد: «آیا همه مردم با او به دنیا باز خواهند گشت؟» امام فرمودند: «نه مردم گروهی پس از گروهی دیگر خواهند آمد.» (18) در جای دیگر از حضرت نقل شده که فرمودند: «حسینعلیه السلام با یارانش که به همراه او به شهادت رسیدهاند و نیز هفتاد نفر از پیامبران به دنیا باز میگردند و قائم (عج) انگشتر را به او میدهد. حسینعلیه السلام است که او را غسل داده و کفن کرده و در قبر قرار میدهد». (19)
4. امام رضاعلیه السلام در پاسخ سؤال مامون در مورد رجعت فرمودند: «همانا رجعتحق است، در امتهای گذشته بوده است و قرآن نیز در مورد آن سخن گفته است و رسول خداصلی الله علیه وآله فرمودند: آنچه برای امتهای گذشته اتفاق افتاده استبرای امت من نیز بدون کم و کاست واقع خواهد شد.» (20) در برخی روایات، رجعت لازمه ایمان تلقی شده است: امام صادقعلیه السلام فرمودند: «هرکس به رجعت ایمان نداشته باشد و متعه را جایز نداند از ما نیست.» (21)
اینها نمونههایی از احادیثی بود که پیرامون رجعتبه دست ما رسیده است. همانطور که بیان شد، اصل این مساله مورد قبول همه شیعیان میباشد و هیچ اختلافی در آن وجود ندارد، و اما فروعات و مسائل جانبی آن مورد اختلاف است. به عنوان مثال، در رابطه با اینکه چه کسانی رجعتخواهند داشت؟ پاسخ روشنی در دست نیست. همچنین درباره اینکه آیا پس از رجعت تکلیف وجود دارد یا نه؟ وهمچنین اولین کسی که به دنیا برمیگردد کیست؟ پاسخ قاطعی از روایات به دست نمیآید. آنچه بر ما لازم است اعتقاد به اصل مساله رجعت و بازگشت ائمهعلیهم السلام و گروهی از مردم به این دنیا، در زمان حکومتحضرت مهدی (عج) و پس از انقضاء امامتحضرت مهدی (عج) میباشد. که این نکته از مجموع آیات و روایات ماثوره از اهلبیتعلیهم السلام استفاده شده و به صورت مسالهای قطعی و غیرقابل تردید درآمده است. علاوه بر اینکه، علمای شیعه بر صحت رجعت نیز اجماع کردهاند.
پینوشتها:
1. المصباح المنیر، 266، الرائد 1، 845
2. رسائل الشریف المرتضی، 1، ص 125 و 303
3. سوره احقاف، آیه 33
4. سوره یس، آیه 82
5. سوره بقره، آیه 73
6. سوره بقره، آیه 259
7. سوره کهف، آیه 21
8. سوره آل عمران، آیه 49
9. سوره مائده، آیه 110
10. الایقاظ من الهجعة، 72 الی 98، شیعه و رجعت، 37 الی 188
11. بحارالانوار، ج 102، ص 144
12. بحارالانوار، ج 102، ص 131
13. مصباح کفعمی، 551، بحارالانوار، ج 53، ص 96
14. بحارالانوار، ج 53، ص 122 - 123
15. بحارالانوار، 53، ص 63، حدیث 53، الایقاظ من الهجعة، 235، حدیث 3
16. سوره نمل، آیه 83: «روزی که از هر امتی گروهی را برمیانگیزیم.»
17. بحارالانوار، 53، ص 51، حدیث 27، الایقاظ من الهجعة، 257، حدیث 43
18. بحارالانوار، ج 53، 103، حدیث 130
19. بحارالانوار، ج 53، ص 103، حدیث 130
20. بحارالانوار، ج 53، ص 59، حدیث 45
21. الایقاظ من الهجعة، 300، حدیث 1