ظهور
|
|
خدایا تو را به جان زهرای اطهر(س) ظهور آقایمان را نزدیک کن
|
چهارشنبه 86 شهریور 7 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
تبریک
|
|
دوازدهمین پیشواى معصوم، حضرت حجة بن الحسن المهدى، امام زمان-عجل الله تعالى فرجه-در نیمه شعبان سال 255 هجرى در شهر «سامراء» دیده به جهان گشود. (1) او همنام پیامبر اسلام (م ح م د) و همکنیه آن حضرت (ابو القاسم) است. (2) ولى پیشوایان معصوم از ذکر نام اصلى او نهى فرمودهاند. (3)
دوازدهمین پیشواى معصوم، حضرت حجة بن الحسن المهدى، امام زمان-عجل الله تعالى فرجه-در نیمه شعبان سال 255 هجرى در شهر «سامراء» دیده به جهان گشود. (1) او همنام پیامبر اسلام (م ح م د) و همکنیه آن حضرت (ابو القاسم) است. (2) ولى پیشوایان معصوم از ذکر نام اصلى او نهى فرمودهاند. (3) از جمله القاب آن حضرت، حجت، قائم، خلف صالح، صاحب الزمان (4) ، بقیة الله است (5) و مشهورترین آنها «مهدى» مىباشد. (6) پدرش، پیشواى یازدهم حضرت امام حسن عسکرى-علیه السلام-و مادرش، بانوى گرامى «نرجس» است (7) که بنام «ریحانه» ، «سوسن» و «صقیل» نیز از او یاد شده است. (8) میزان فضیلت و معنویت نرجس خاتون تا آن حد، والا بود که «حکیمه» خواهر امام هادى-علیه السلام-که خود از بانوان عالیقدر خاندان امامتبود، او را سرآمد و سرور خاندان خویش، و خود را خدمتگزار او مىنامید. (9)
ولادت یوسف گمگشته زهرا مهدی موعود آقا امام زمان (عج) بر منتظران حضرت مبارک باد
|
چهارشنبه 86 شهریور 7 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
شاد باش
|
|
فرا رسیدن سالروز تولد منجی عالم بشریت مهدی موعود حضرت حجت بن الحسن العسکری را به اهل ایمان و معرفت صمیمانه تبریک می گویم.
|
سه شنبه 86 شهریور 6 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
چیزی شبیه عشق
|
|
آنگاه تن آدم را از خاک ساخت و از روح بیپایان خود در او دمید و به فرشتگان امر کرد که بر او سجده برند. امتیاز آدم و همسرش حوّا بر دیگر آفریدههای ربوبی آن بود که در دل هر دو چیزی شبیه عشق میتپید. هیچ کس فکر نمیکرد فرزند آنها رسم عاشقی را زیر پا بگذارد. بیچاره هابیل! چه زود رفت..
چند روز قبل از شنبه: خدا همه چیز را آفریده بود. فقط جای آدم خالی بود. کسی که بتواند در چهرة او بنگرد و زیبایی خود را تماشا کند. پس فرشتگان را گرد آورد و آنها را از ارادة خود خبردار کرد. آنگاه تن آدم را از خاک ساخت و از روح بیپایان خود در او دمید و به فرشتگان امر کرد که بر او سجده برند. امتیاز آدم و همسرش حوّا بر دیگر آفریدههای ربوبی آن بود که در دل هر دو چیزی شبیه عشق میتپید. هیچ کس فکر نمیکرد فرزند آنها رسم عاشقی را زیر پا بگذارد. بیچاره هابیل! چه زود رفت...
شنبه: خدا میدانست که اگر یک مرد میان این قوم با این دلهای تیره و فاسد پیدا شود، نوح است و بس. پس در گوش او چیزی زمزمه کرد، چیزی شبیه عشق. نوح برخاست و برای ابلاغ رسالتش بیآنکه مزدی طلبد، دست به کار شد. امّا کسی او را جدّی نگرفت. به امر خدا کشتیای ساخت و عاشقان را زوج زوج در آن نشاند. کشتی که به راه افتاد، آنان که از قانون عاشقی سرپیچی کرده بودند به هلاکت رسیدند...
یکشنبه: خدا رازی را که به نوح گفته بود برای ابراهیم بازگو کرد. چیزی شبیه عشق. ابراهیم که سر از پا نمیشناخت به میان آتش افکنده شد و در حالی که بوی یاسهای سپید و شقایقهای سرخ، زمین و آسمان را پر کرده بود، به سلامت به در آمد. بتها خوار شده بودند و نمرود در مانده. امّا قصه به همین جا ختم نشد. اسماعیل از تشنگی به ستوه آمد و زمزم پاداش سعی هاجر گشت. پایههای کعبه بالا رفت و ابراهیم عرقریزان آنچه را از خدا شنیده بود برای فرزندش تکرار میکرد...
دوشنبه: فقط یک چیز میتوانست بیتابی موسی را به آرامش و قرار بدل کند. از درخت صدایی شنید، تلاوتی آسمانی، آوایی ملکوتی، چیزی شبیه عشق. و موسی به راه افتاد. دیگر نه از فرعون واهمه داشت، نه دل نگران سرنوشت خود بود و نه حتی به شعیب میاندیشید. او با بردباری آزار فرعونیان و بهانهجویی اسرائیلیان را تحمل میکرد و آنگاه که از گوساله و سامری به خشم آمده بود و هارون را عتاب میکرد گویی کسی دوباره او را به رسم عاشقان نوید داد و موسی همة آنچه را در طور آموخته بود یک جا پیشکش هارون کرد...
سه شنبه: زن یا مرد؟ برای خدا چه فرقی میکند. مهم گوشی است که میشنود، چشمی است که میبیند و دلی که همیشه زنده است حتی اگر حسهایش به هم آمیخته شوند. امروز خدا سر در گوش مریم گذاشت و چیزی شبیه عشق را با او نجوا کرد. مریم جرئت یافت. پسرکش را در آغوش گرفت و روانه شد به سوی همة عالم. مسیح گفت بندة خداست. خدا به او کتاب داده و او را پیامبر کرده. گفت که هر کجا باشد مبارک است. گفت که به نماز و زکات و نیکی به مادر سفارش شده است. گفت که ستیزهگر و شقی نیست. درود خدا بر او که عاشقی را خوب میدانست...
چهارشنبه: امروز چهرة آسمانیان درخشانتر از همیشه است و قاصدکها خوشخبرتریناند. امروز در و دیوار عالم از ته دل میخندند و خدا میداند که در حرا چه میگذرد. جبرئیل میگوید بخوان و محبوب خدا، عزیز دل خدا، محمد خدا، که خواندن نمیداند با اشاره و عنایت او اسم ربّش را که آفریننده است به زبان میآورد و بدین گونه عاشقانهای دیگر آغاز میشود. خدا قصة چیزی را برای رسولش میگوید. چیزی شبیه عشق و نامش را به محمد میآموزد. بدن محمد به لرزه درمیآید. خدیجه، گلیمی برای او میآورد و او گلیم را بر خود میپیچد. ابوطالب پیغام مکّیان را برای محمد میآورد و پیامبر که سر مست نامی است که آموخته پاسخ میدهد که: اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند از دعوت خویش دست نمیکشم. روز پر ماجرایی است امروز. هجرت از مکه، ورود به یثرب، بنای مسجد، غزوهها و سریهها، شهادتها و مردانگیها و سرانجام فتح مکه، هر دلی از بوی نشانهها و عطر آیات، بیخود میشود. امّا کار محمد به پایان نرسیده. بخشی از رسالتش مانده که اگر انجام نشود گویی هیچ نکرده باید نام چیزی شبیه عشق را به کسی بیاموزد...
پنجشنبه: پیشروندگان باز میگردند. عقب ماندگان میرسند. منبری مهیّا میشود و پس از اقامة نماز، محمد خطبه را آغاز میکند. غدیر شاهد بود که پیمان شکنان بد عهد، نخستین تبریک گویان به علی بودند.
همه دیدند پیامبر دست او را بلند کرد. همه دیدند پیامبر برایش دعا کرد. همه دیدند پیامبر برای دوستانش دعا کرد. برخی حتّی نام چیزی شبیه عشق را هم از لابه لای حرفهای پیامبر شنیدند و علی مأموریت یافت که پس از پیامبر نگهبان آن باشد نگهبان چیزی شبیه عشق. حجت بر همگان تمام شد...
جمعه: خورشیدی پشت ابر پنهان است. همه میدانیم که هست. اگر نباشد خشت خشت عالم فرو میریزد. اگر نباشد مردم نمیتوانند چیزی شبیه عشق را بفهمند. اگر نباشد راز خدا در گوش آدم، زمزمة الهی بر جان نوح، معمای ابراهیم، خطاب موسی، رمز عیسی و نام محمد دانسته نمیشود.
او جمعهای مثل امروز میآید و نام چیزی شبیه عشق را بلند و رسا فریاد میکند. او میآید و مردم را به مهر میخواند. همچون آدم که فرزندانش را به مهر فرا خواند و همچون نوح و ابراهیم و موسی و عیسی که قومشان را و عصرشان را به مهر فرا خواندند و همچون محمد که مهربان بود و حرف و سخنش جز مهر نبود و همچون علی و فرزندان او که داعیان مهر بودند.
او میآید و کلامش را با نام خداوند مهربانی و گذشت آغاز میکند...
|
دوشنبه 86 شهریور 5 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
دل نوشته ای برای امام زمان
|
|
مولا ، یا صاحب الزمان با یادت آرام می گیرم،نمازت را سحرگاهان در آرامش و سکوت می خوانم،با ذکر دعاها و زیارتت زنده می شوم و با شنیدن نام زیبایت می گریم.هفته ام را به امید جمعه ات آغاز می کنم،صبح های جمعه به امید دیدارت از خواب برمیخیزم و بعد از ظهرها در غم نیامدنت با آسمان شریک می شوم. آدمیان انتظار می کشند،انتظار دوست،انتظار دیدار مجدد،اما انتظار کسی که چیزی جز خوبی و عظمت و زیبایی و کمال از او نشنیده ای شیرین ترین انتظار است. پس مولای من منتظرانت را بیش از این چشم انتظار آمدنت نگذار،بیا دل های بی قرار آنان را تسکین ده،بیا حکومت عدل الهی را گسترش ده،بیا کفر و سیاهی و ظلمت را ریشه کن نما. چشمانم را به تقویم جمعه ی این هفته میدوزم و از معبودم می خواهم که انتظار ما منتظران را پایان دهد. به امید خدا،قرار ما این جمعه، مولا یا صاحب الزمان.
|
یکشنبه 86 شهریور 4 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
امان زلحظه غفلت که شاهدم هستی
|
|
نظارت بر اعمال
" ما به آنچه بر شما می گذرد احاطه علمی داریم و هیچ یک از خبرهای شما از ما پوشیده نیست... ما نسبت به رعایت حال شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم ."
یکی از مهمترین اعتقادات شیعه ، مسئله نظارت امام معصوم علیه السلام بر اعمال است.شیعه معتقد است که حضرات معصومین علیهم السلام شاهد و ناظر بر اعمال ما هستند. وجود مقدس امام هادی علیه الصلاة و السلام در زیارت " جامعه کبیره" بدین مهم تصریح فرموده اند و به حق می توان گفت که این زیارت شریفه یک دایرة المعارف امام شناسی است. در فرازی از زیارت جامعه می فرمایند: ".... و شهداء علی خلقه " یعنی: شما ائمه علیهم السلام حجت های خداوند متعال بر خلقش هستید. در فرهنگ گرانسنگ قرآن نیزاز وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله به عنوان گواه بر مردم یاد شده است. خداوند متعال در سوره مبارکه بقره ، آیه 143 می فرماید: " و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً." شما را امت میانه ای قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید و پیامبرهم گواه بر شما. امام باقرعلیه السلام در روایتی به سند صحیحه فرمودند: " ما ائمه، امت میانه هستیم و ما گواهان خداوند بر خلقش و حجت های او در روی زمین هستیم." (2)
به طورکلی با توجه به آیات و روایات شیعه این مطلب به اثبات می رسد که ائمه هدی علیهم السلام همچون رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله شاهد براعمال و رفتار ما هستند و این اعتقاد شیعه و سنی است. " ابوالقاسم حسکانی" از علماء اهل سنت در کتاب " شواهد التنزیل" ازحضرت علی علیه السلام حدیثی را نقل می کند که ذیل آیه 143 سوره بقره فرمودند: " مراد از شاهدان، ما اهل البیت هستیم. رسول خدا شاهد بر ما و ما شاهدان خداوند بر خلقش و حجت های او در روی زمین هستیم ." (3)
نکته قابل توجه آن است که مسئله عرضه اعمال به خدمت وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف دارای اثر تربیتی فوق العاده ای است. شیعه ی عاشقی که می داند محبوبش هر لحظه او را زیر نظر دارد و به اعمال و رفتار او نظارت می نماید، سعی می کند که در نحوه عملکرد خود دقت بیشتری داشته باشد. امام باقر علیه السلام فرمودند: " ان الاعمال تعرض علی نبیکم کل عشیه الخمیس فلیستح احدکم ان تعرض علی نبیه العمل القبیح ." (4) " تمام اعمال شما هرشب پنجشنبه به پیامبرتان عرضه می شود، پس باید ازاین که عمل زشتی از شما بر پیامبرعرضه شود، خجالت زده باشید." امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء فرمودند: " والله ان اعمالکم لتعرض علی فی کل یوم و لیله." (5) به خدا سوگند که اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه می شود. لازم به ذکر است که مسئله عرضه اعمال، در روایات به بیانات متفاوتی وارد شده ، بعضی از روایات روز پنجشنبه را روز عرضه اعمال بر پیامبر یا یکی از معصومین صلوات الله علیهم اجمعین می دانند. بعضی دیگر هر روز صبح و عصر و در بعضی، روز و شب را به عنوان وقت عرضه اعمال بیان داشته اند اما قدرمسلم این که اعمال ما بر اساس روایت، به معصومین و اکنون به وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه عرضه می شود و مثل گزارشی که کارمندان در ابتدای روز یا در پایان ساعت کاری و حتی هفتگی و ماهانه به ریاست شرکت تقدیم می کنند، اعمال ما نیز مورد دقت و بررسی قرار می گیرد. در زیارت روز جمعه خطاب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ناله سر می دهیم که:" السلام علیک یا عین الله فی خلقه." درود و سلام بر چشم خدا در بین مخلوقاتش. " رمیله" یکی از اصحاب امیرالمومنین علیه اسلام نقل می کند:" سخت بیمار شده بودم تا این که روز جمعه قدری احساس سبکی کردم، با خودم گفتم بهتر است آبی به صورت زده و به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام نماز بخوانم . به مسجد رفتم، هنگامی که حضرت بالای منبر می رفتند دوباره حالم بد شد، هنگام بازگشت حضرت علی علیه السلام از مسجد به محله قصر تشریف بردند و من نیز ایشان راهمراهی کرده و همراه ایشان به آن محله رفتم. امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمودند: ای رمیله، دیدم که از درد به خود می پیچیدی ؟! گفتم: بله یا امیرالمومنین، و جریان بیماری خود را برای ایشان تعریف کردم و ازانگیزه حضور در نماز با آن حضرت سخن گفتم. حضرت فرمودند: ای رمیله هیچ مومنی بیمار نمی شود مگر آن که ما هم درغم او غمگین می شویم، و ناراحت نمی شود مگر آن که ما هم درغم او غمگین می شویم و هیچ دعایی نمی کند مگر آن که به دعای او آمین می گوییم و سکوت نمی کند مگر آن که ما برایش دعا می کنیم. عرضه داشتم یا امیرالمومنین فدایت گردم، این مطلب مربوط به کسانی است که با شما در این مکان هستند، اما کسانی که در اطراف و اکناف زمین زندگی می کنند چطور؟! فرمودند: ای رمیله هیچ مومنی در شرق و غرب زمین از ما غائب نیست." (6)
نکته مهمی که ذیل این روایت قابل ذکر است آن که این حدیث و احادیثی از این قبیل باید درباور انسان جای گرفته و بدان اعتماد پیدا کنیم. به عبارت دیگر این حقیقت را با تمام وجود احساس کنیم. در این صورت " غیبت" برای ما به منزله " مشاهده" خواهد شد و همواره خود را در محضر آن ولی الهی احساس خواهیم کرد. امام سجاد علیه السلام به ابوخالد کابلی می فرمایند:" ای اباخالد همانا مردم در زمان غیبت او که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان فهم و عقل و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها به منزله دیدن حضوری شده است." (7) وجود مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در توقیع مبارک خطاب به شیخ مفید رحمة الله تعالی علیه می فرمایند: " فانا نحیط علما بانبائکم ولا یعزب عنا شی من اخبارکم ... انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم." (8) " ما به آنچه بر شما می گذرد احاطه علمی داریم و هیچ یک از خبرهای شما از ما پوشیده نیست... ما نسبت به رعایت حال شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم." " ابوبصیر نقل می کند که با حضرت باقرعلیه السلام داخل مسجد شدم در حالی که مردم رفت و آمد می کردند، حضرت به من فرمودند از مردم سوال کن که آیا مرا می بینند؟ هر کس از آنجا رد می شد از او می پرسیدم آیا ابوجعفر علیه السلام را ندیدی؟ می گفت: نه، در حالی که ایشان در کنار من ایستاده بودند. تا این که ابوهارون نابینا (مکفوف) وارد شد، حضرت فرمودند: از این بپرس، گفتم آیا ابوجعفر علیه السلام را ندیدی؟ گفت: مگر نه همین است که اینجا ایستاده؟ گفتم: از کجا دانستی؟! گفت: چطور ندانم درحالی که او نوری درخشنده وتابناک است؟ " " ابوبصیر می گوید شنیدم که آن حضرت به مردی از اهل آفریقا می فرمودند: حال راشد چطور است؟! پاسخ داد: او زنده و با عقیده صحیح است.او را ترک گفتم در حالی که به شما سلام رساند. حضرت فرمودند: خد او را رحمت کند. گفت: مگر او به رحمت خدا رفته است؟! فرمودند: بله، پرسید چه موقع؟ حضرت فرمودند: دو روز پس از خارج شدن تو، آن مرد گفت: به خدا قسم که او بیمار نبود و هیچگونه ناراحتی نداشت. ابوبصیر می گوید: من پرسیدم، آن مرد که بود؟ حضرت پاسخ دادند: یکی از افراد معتقد به ولایت، و از دوستداران ما بود. و فرمودند: اگر فکر می کنید که نسبت به شما دیدگانی بینا و گوشهایی شنوا نداریم، بد تصور کرده اید. به خدا قسم که هیچیک از اعمال شما بر ما مخفی نیست، پس همه ما را حاضر بدانید و خود را به کارهای خوب عادت دهید و از اهل خیر باشید تا بدان شناخته شوید که من فرزندان و شیعیان خود را به آن سفارش می کنم."(9) مراحل شهادت خداوند متعال عالم الغیب و الشهاده است. او شاهد و ناظر براعمال ماست و به پنهان و آشکار ما اطلاع دارد. در قرآن کریم می فرماید: " والله علی کل شی شهید." شاهد چون در محلی حضور پیدا کرده و تحمل شهادت نموده، شهید نیز نامیده می شود در واقع شهادت دارای دو مرحله است : الف) مرحله تحمل شهادت ب) مرحله اداء شهادت بدین معنا، که فردی را که بناست به مطلبی شهادت بدهد باید به متن آن موضوع وارد باشد و آن موضوع را به چشم خود مشاهده نموده باشد که این مرحله را مرحله تحمل شهادت می گویند، تا زمانی که نزد قاضی رسیده و اداء شهادت نماید. در مورد افراد عادی باید گفت که به ظاهر مطلبی شهادت می دهند و براساس حجیت ظواهر، در باب قضا مورد قبول است یعنی در واقع شاهد به آنچه دیده است شهادت می دهد. افراد عادی هرگز نمی توانند از واقع مطلب و به عبارت دیگر کنه مطلبی اطلاع یابند. به بیان دیگر باید گفت: شهادت یک مفهوم کلی است که دارای مراتبی است و برترین مرتبه آن را فقط خداوند و ذوات مقدسه معصوم علیهم السلام درک می کنند. این مطلب نیز حکمتی دارد که با دقت درآن می توان به مطالب نابی رسید. اگر خداوند متعال و معصومین علیهم السلام شاهد بر اعمال ما هستند (به عنوان عالی ترین مرحله تحمل و درک شهادت) بدان جهت است که مظهر ستارالعیوبی بوده و هرگز کنه مطلب و ما فی الضمیر افراد را به دیگری بازگو نخواهند نمود. بسیاری از افرادی که به خدمت پیامر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می رسیدند چه بسا پیامبر و تعالیم آسمانی اسلام را قبول نداشته اند و در باطن منافقانی بودند که در لباس مسلمین و متدینین به خدمت پیامبر رسیده و چه بسا خیلی هم اظهار مسلمانی نموده و حتی پیامبر با آنان هم سفره می شدند، در صورتی که از ضمیرآنان با خبر بودند و ازآنچه در قلب آنان می گذشت اطلاع کافی داشتند. برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله با ابوسیفیان در زمانی که اسلام آورده بود، برخوردی کاملاً عادی و همانند برخورد پیامبر با سایر مسلمین بود. پس اگر معصوم از جانب خدا براعمال و اسرار ما مطلع شود، مظهر ستر الهی بوده و هرگز موجبات خجلت و بی آبرویی دیگران را فراهم نخواهد آورد. ضمن آن که هرگز چنین درکی به دیگران تفویض نشده و احدی از ادراکی چون درک معصوم برخوردار نخواهد بود که حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه فرمودند: " ولا یقاس بآل محمد من هذه الامة احد." (10) احدی از این امت ( که برترین امتهاست) با آل محمد قابل مقایسه نخواهد بود. معصوم، جلوه تام خدا و مظهر ستارالعیوبی اوست و هرگز کسی را نمی توان در هیچ صفتی با او مقایسه نمود و از جمله آن صفات، اطلاع بر اسرار و خفیات تمام موجودات است.
شاید به ذهن بیاید که اطلاع معصوم از احوال و اسرار ما چه فایده ای دارد؟ در پاسخ باید گفت: اطلاع ولی تام الهی از اعمال و رفتار ما دارای فوائدی بسیار مهم است که ذیلا به برخی ازآنان اشاره می شود. 1- اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از اعمال و رفتار ما مطلع باشند در مصایب و مشکلات زندگی با دست غیببی خود مشکل گشای ما خواهند وبه طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یاری ما خواهند شتافت. که در این مورد مطالب فراوانی در کتب مفصله از جمله " نجم الثاقب" اثر مرحوم آیت الله میرزا حسن نوری رحمة الله تعالی علیه و کتاب " دارالسلام" اثر مرحوم آیت الله شیخ محمود میثمی عراقی(11) رحمة الله تعالی علیه و کتب دیگری در مورد عنایات امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف، به رشته تحریر درآمده است. 2- اطلاع آن حضرت از امور خیر و اعمال نیک باعث جلب رضایت ایشان شده و حتماً با دعای خیرشان باعث تأیید بیش از پیش ما خواهند بود، که بسیاری از تشرفات و عنایات ائمه هدی علیهم السلام حاکی از این مورد است. 3- به طور کلی بررسی هفتگی یا روزانه باعث دقت بیشتر ما شده و از طرفی دارای اثر تربیتی بسیار مثبتی خواهد بود. اگر بدانیم اعمال ما مورد دقت آن امام بزرگوار خواهد بود، حتماً سعی می کنیم عملی مطابق رضایت معصوم را در پرونده اعما ل خود ثبت کنیم. خاصه این که دعای خیر امام زمان علیه السلام باعث توفیق بیش از پیش ما خواهد بود. وجود مقدس حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی به مرحوم شیخ مفید(ره) می فرمایند: " ... انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم." " ... همانا در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم." امید آن که تمام اعمال ما مورد رضایت آن حضرت بوده و لحظه به لحظه در جلب رضایتش بکوشیم. پی نوشتها: 1- کافی، کتاب الحجة، ص 190. 2- همان. 3- تاویل الایات الظاهره، سید علی حسینی الاسترآبادی (نیمه دوم قرن دهم) به نقل از شواهد التنزیل. 4- بحارالانوار، ج 23، ص 343 . 5- ینابیع المعاجز، سید هاشم بحرانی ، ص 100. 6- بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، ج 1 ، باب 16. 7- کمال الدین، مرحوم صدوق، باب 31، حدیث 2. 8- احتجاج طبرسی ، ج 2، ص 323. 9- خرائج مرحوم راوندی، ص 92 . 10- نهج البلاغه. 11- در قدیم به شهر اراک (استان مرکزی)، عراق عجم گفته می شد.
|
یکشنبه 86 شهریور 4 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
امام زمان در کلام رضوی
|
|
مژده به ظهور امام مهدى(ع) از همان سالهاى آغازین ظهور اسلام آغاز شد و پیامبر گرامى اسلام(ص) در هر فرصت و مناسبتى که پیش مى آمد مردم را به ظهور عدالت گستر موعود در آخرالزمان بشارت مى دادند و آنها را از نسل و تبار، تولد وغیبت، ویژگیهاى ظاهرى، نشانه هاى ظهور، شاخصه هاى قیام رهایى بخش و مؤلفه هاى حکومت جهانى آن حضرت آگاه مى ساختند. تا آنجا که امروز ما با صدها روایت که از طریق شیعه و اهل سنت از آن حضرت نقل شده مواجهه ایم.1 این سیر پس از رحلت نبى مکرم اسلام(ص) در میان اهل بیت طاهرین او(ع) استمرار یافت و هر یک از ایشان نیز در عصر خود تلاش کردند که باور مهدوى و فرهنگ انتظار را در میان امت اسلامى زنده و پویا نگهدارند و بدین طریق پیروان خود را در برابر هجوم مصائب، رنجها، دردها و بلاهاى گوناگونى که از سوى حاکمان جور بر آنها روا داشته مى شد، صبر و پایدارى بخشند. حرکت رو به گسترش معارف مهدوى در زمان امام باقر و امام صادق(ع) به اوج خود رسید و آن دو امام بزرگوار ضمن تبیین، تشریح، پالایش و پیرایش آموزه هاى اسلامى در زمینه هاى مختلف اعتقادى، اخلاقى و فقهى و تحکیم پایه هاى ایمانى پیروان خود، تلاش فراوانى براى توسعه و تعمیق اندیشه مهدوى و فرهنگ انتظار در میان شیعیان نمودند و با به جا گذاردن صدها روایت در این زمینه، این اندیشه و فرهنگ را تازگى و طراوت بیشترى بخشیدند.2 پس از این دو امام و پیش از امام حسن عسکرى(ع) امامى که بیش از همه بر مواریث شیعى در زمینه باور مهدوى و فرهنگ انتظار افزود و گنجینه هاى گرانبهایى براى امت اسلام به یادگار گذاشت امام رضا(ع) است. براساس پژوهش مؤلف محترم مسند الإمام رضا(ع)3 و تتبع پژوهشگران ارجمند مجموعه ارزشمند معجم أحادیث الإمام المهدى(ع)4 افزون بر 30 روایت از امام رضا(ع) در زمینه باور مهدوى و فرهنگ انتظار نقل شده که هر یک از آنها ما را با بعدى از ابعاد بیکران شخصیت امام مهدى(ع) و قیام رهایى بخش و عدالت گستر آن حضرت آگاه مى سازد.
1. خالى نبودن زمین از حجتهاى الهى امام رضا(ع) در مواضع متعددى با تأکید بر اینکه زمین هیچگاه از حجت الهى و امام به حق خالى نمى ماند به طور غیر مستقیم موضوع امامت را تثبیت مى کردند. از جمله آن حضرت در پاسخ »سلیمان الجعفرى« یا »سلیمان بن جعفر الحمیرى« که مى پرسد: تخلو الأرض من حجةاللَّه؟ آیا زمین از حجت خدا خالى مى ماند؟ مى فرماید: لوخلت الأرض طرفة عین من حجة لساخت بأهلها.5 اگر زمین [به اندازه] یک چشم برهم زدن از حجت خالى بماند، ساکنانش را در خود مى برد. مضمون این روایت از سوى تعدادى دیگر از راویان با تغییرات جزیى در عبارت، نقل شده است.6 براساس این روایت تا آستانه قیامت زمین از امامى که حجت خداست خالى نخواهد ماند، هر چند که در مقاطعى از تاریخ این حجت الهى بنابر ضرورتهایى در غیبت به سر برد.
2. نام و نسب امام مهدى(ع) با توجه به لزوم شناخت امام دوازدهم و لزوم جلوگیرى از حیرت و سرگردانى شیعه در شناسایى منجى موعود، امام رضا(ع) در احادیث متعددى، گاه به نقل از پدران و اجداد طاهرینش تا رسول گرامى اسلام(ص) و گاه بدون نقل از ایشان به معرفى سلسله نسب آن امام مى پرداختند. از جمله در یکى از روایتهایى که امام رضا(ع) به واسطه پدران بزرگوار خود از رسول گرام اسلام(ص) نقل مى کنند، چنین آمده است: أنا سیّد من خلق اللَّه، عزّوجلّ، وأنا خیر من جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حملة العرش و جمیع ملائکة اللَّه المقربین و أنبیاءاللَّه المرسلین، و أنا صاحب الشفاعة والحوض الشریف و أنا و علىّ أبوا هذه الأمّة من عرفنا فقد عرف اللَّه عزّوجلّ و من أنکرنا فقد أنکر اللَّه، عزّوجلّ، و من علىّ سبطا أمّتى و سیداشباب أهل الجنّة، الحسن والحسین و من ولد الحسین تسعة أئمّة، طاعتهم طاعتى و معصیتهم معصیتى، تاسعهم قائمهم و مهدیّهم.7 من سرور آفریده هاى خداى عزّوجلّ هستم؛ من از جبرئیل، میکائیل، اسرافیل، حاملان عرش، همه فرشتگان مقرب خدا، و پیامبران مرسل خدا برترم؛ من صاحب شفاعت و حوض شریف [ کوثر ] هستم. من و على دو پدر این امتیم؛ هر کس که ما را شناخت خداى عزّوجلّ را شناخته است و هر که ما را انکار کند، خداى عزّوجلّ را منکر شده است. دو سبط این امت و دو سید جوانان اهل بهشت، حسن و حسین، از [ فرزندان ] على اند و از نسل حسین نه امامند که پیروى از آنان پیروى از من و نافرمانى از آنها نافرمانى از من است. نهمین نفر از این امامان، قائم (برپا دارنده) و مهدى آنان است. آن حضرت در روایت دیگرى مى فرماید: الخلف الصالح من ولد أبى محمد الحسن بن على و هو صاحب الزمان و هوالمهدى.8 آن جانشین صالح از فرزان ابومحمد حسن بن على است و او صاحب الزمان و مهدى است. در روایت دیگرى امام رضا(ع) پس از آنکه »دعبل« در پیشگاه آن حضرت قصیده معروف خود را در وصف اهل بیت مى خواند و در آن از قیام آخرین امام یاد مى کند، مى فرماید: یا دعبل الإمام بعدى محمد ابنى و بعد محمد ابنه علىّ و بعد على ابنه الحسن و بعدالحسن ابنه الحجة القائم المنتظر فى غیبته، المطاع فى ظهوره لولم یبق من الدنیا إلاّ یوم واحد لطوّل اللَّه عزّوجلّ ذلک الیوم حتّى یخرج فیملاء الأرض عدلاً کما ملئت جوراً.9 اى دعبل! امام پس از من فرزندم محمد و پس از محمد فرزندش على و پس از على فرزندش حسن و پس از حسن فرزندش حجت قائم است. همو که در غیبتش انتظار کشیده مى شود و در ظهورش اطاعت مى گردد. اگر از [ عمر ] دنیا یک روز بیشتر باقى نمانده باشد خداوند عزّوجلّ آن روز را آن قدر طولانى مى کند تا او قیام کند و زمین را از عدل و داد پر کند همچنانکه از جور و ستم پر شده بود. در این زمینه احادیث دیگرى نیز از آن حضرت نقل شده که در این مجال فرصت پرداختن به همه آنها نیست.10
3. صفات و ویژگیهاى امام مهدى(ع) امام هشتم شیعیان(ع) در موارد متعددى به توصیف ویژگیهاى ظاهرى و جسمى امام مهدى(ع) پرداخته اند تا باب هرگونه شبهه و اشتباه را بر مردم ببندند. از جمله آن حضرت در پاسخ »ریان بن صلت« که مى پرسد: أنت صاحب هذا الأمر؟ آیا صاحب این امر [ حکومت اهل بیت(ع) ] شمایید؟ مى فرماید: أنا صاحب هذا الأمر ولکنّى لست بالذى أملؤها عدلاً کما ملئت جوراً، و کیف أکون ذلک على ماترى من ضعف بدنى و إنّ القائم هوالذى إذا خرج کان من سنّ الشیوخ و منظر الشبّان، قویّاً فى بدنه حتّى لومدّ یده إلى أعظم شجرة على وجه الأرض لقلعها ولو صاح بین الجبال لتدکدکت صخورها یکون معه عصا موسى و خاتم سلیمان علیهماالسلام، ذاک الرابع من ولدى یغیّبه اللَّه فى ستره ما شاء، ثم یظهره فیملوء [به] الأرض قسطاً و عدلاً. کما ملئت جوراً و ظلماً.11 من صاحب این امر هستم، اما آنکه زمین را پر از عدل مى کند همچنانکه پر از جور شده بود، من نیستم. و چگونه من با این ناتوانى جسمى که مى بینى مى توانم او باشم. به درستى که قائم کسى است که به هنگام قیامش در سن پیرمردان و با چهره جوانان ظاهر مى شود. او از چنان قوت بدنى برخوردار است که اگر دستش را به سمت بزرگ ترین درختى که بر روى وجود دارد دراز کند آن را از ریشه برمى کند و اگر در بین کوهها فریاد کشد، صخره ها متلاشى مى شوند. عصاى موسى و خاتم سلیمان، که بر آنها درود باد، با اوست و او چهارمین فرزند من است. خداوند او را تا زمانى که بخواهد در پوشش خود غایب مى سازد، سپس او را آشکار مى سازد تا زمین را به وسیله او از قسط و عدل آکنده سازد آنچنانکه [ پیش از آن ] از جور و ستم پر شده بود. همچنین آن حضرت در پاسخ »ابى صلت هروى« که مى پرسد: ما علامات القائم منکم إذا خرج؟ نشانه هاى قائم شما به هنگام ظهور چیست؟ مى فرماید: علامته أن یکون شیخ السنّ، شاب المنظر، حتّى أنّ الناظر إلیه لیحسبه ابن أربعین سنة أو دونها و إنّ من علاماته أن لایهرم بمرور الأیّام واللیالى، حتّى یأیته أجله.12 نشانه او این است که سن پیران و چهره جوانان دارد، تا آنجا که وقتى کسى او را مشاهده مى کند گمان مى برد که چهل سال یا کمتر سن دارد. به درستى که از نشانه هاى او این است که گذر شب و روز او را پیر و سالخورده نمى سازد تا زمانى که اجل او فرا رسد. آن حضرت در روایت دیگرى به توصیف جمال نورانى امام دوازدهم پرداخته، مى فرماید: بأبى و أمّى سمىّ جدّى، صلى اللَّه علیه و آله، و شبیهى و شبیه موسى بن عمران، علیه السلام، علیه جیوب النور یتوقّد من شعاع ضیاء القدس.13 پدر و مادرم به فداى او که همنام جدّم، شبیه من و شبیه موسى بن عمران است. بر او نوارهاى نورانى است که از پرتو نور قدس روشنایى مى گیرد.
4. غیبت و نهان زیستى امام مهدى(ع) امام رضا(ع) نیز چون دیگر اجداد طاهرینش موضوع غیبت آخرین حجت حق را پیش بینى و شیعیان را براى برخورد با این پدیده آماده نموده است. در یکى از روایاتى که »حسن بن على بن فضال« از آن حضرت نقل کرده، در این زمینه چنین مى خوانیم: کأنّى بالشیعة عند فقدهم الثالث من ولدى کالنعم یطلبون المرعى فلا یجدونه. قلت له: ولم ذاک یا ابن رسول اللَّه؟ قال: لأنّ إمامهم یغیب عنهم، فقلت: ولم؟ قال: لئلاّ یکون لأحد فى عنقه بیعة إذا قام بالسیف.14 گویا شیعیان را مى بینم که به هنگام فقدان سومین فرزند من،15 مانند گوسفندانى که به دنبال چوپان خود مى گردند سرگردانند و او را نمى یابند. گفتم: چرا این گونه است، اى پسر رسول خدا؟ فرمود: زیرا امامشان از آنها غایب شده است. پرسیدم: چرا؟ فرمود: براى اینکه به هنگام قیامش با شمشیر، بیعت هیچکس بر گردنش نباشد. آن حضرت در روایت دیگرى به نقل از رسول گرامى اسلام(ص) مى فرمایند: بأبى ابن خیرة الإماء ابن النوبیّة الطیّبة الفم، المنتجبة الرحم... و هوالطرید الشرید الموتور بأبیه و جدّه، صاحب الغیبة یقال مات أوهلک، أىّ واد سلک؟16 پدرم به فداى فرزند بهترین کنیزان، فرزند آن [ کنیز ] اهل نوبه17 که دهانى خوشبو و رحمى نیک نژاد دارد. او رانده شده (دور افتاده)، بى خانمان و کسى است که انتقام خون پدر و جدش گرفته نشده و صاحب غیبت است. گفته مى شود: او مرده یا هلاک شده است، در چه سرزمینى سیر مى کند؟ همچنین امام هشتم شیعیان(ع) در زمینه غیبت آخرین امام، به نقل از پدران بزرگوار خود از رسول اکرم(ص) چنین روایت مى کند: والذى بعثنى بالحقّ بشیراً لیغیبنّ القائم من ولدى بعهد معهود إلیه منّى حتّى یقول أکثر الناس: ما للَّه فى آل محمد حاجة، و یشکّ آخرون فى ولادته. فمن أدرک زمانه فلیتمسّک بدینه ولا یجعل للشیطان إلیه سبیلاً بشکّه فیزیله عن ملّتى و یخرجه عن دینى، فقد أخرج أبویکم من الجنّة من قبل، و إنّ اللَّه عزّوجلّ جعل الشیاطین أولیاء الذین لایؤمنون.18 سوگند به آنکه مرا به حق به عنوان بشارت دهنده برگزید، [ امام ] قائم از فرزندان من، براساس پیمانى که ازجانب من برعهده اوست، از دیده ها پنهان مى شود تا آنجا که بیش تر مردم مى گویند: خدا نیازى به خاندان محمد ندارد. و گروهى دیگر در ولادت او شک مى کنند. پس هر کس زمان او را دریابد بایستى به دین او درآویزد و به واسطه شک خود براى شیطان راهى به سوى خود باز نسازد، تا شیطان او را از آئین من زائل و از دین من بیرون نکند. همچنانکه پیش از این پدر و مادر شما را از بهشت بیرون کرد. به درستى که خداوند عزّوجلّ شیطان را سرپرست (ولىّ) کسانى که ایمان ندارند، قرار داده است.
5. فضیلت انتظار و چشم به راه بودن امام مهدى(ع) موضوع دیگرى که در زمینه باور مهدوى در کلام امام رضا(ع) یافت مى شود، موضوع »انتظار فرج« یا چشم به راه گشایش بودن است. آن حضرت در روایات متعددى به موضوع فضیلت انتظار فرج اشاره کرده اند. از جمله در روایتى خطاب به »حسن بن جهم« که از ایشان در مورد »فرج« مى پرسد، مى فرماید: أولست تعلم أنّ انتظار الفرج من الفرج؟ قلت: لا أدرى إلاّ أن تعلّمنى. فقال: نعم إنتظار الفرج من الفرج.19 آیا مى دانى که انتظار فرج [ جزیى ] از فرج است؟ گفتم: نمى دانم مگر اینکه شما به من بیاموزید. فرمود: آرى انتظار فرج، جزیى از فرج است. در روایت دیگرى نیز مى فرماید: ما أحسن الصبر و انتظار الفرج أما سمعت قول العبد الصالح: »و ارتقبوا إنّى معکم رقیب«20 »وانتظروا إنّى معکم من المنتظرین«21 فعلیکم بالصبر إنّما یجى ء الفرج على الیأس و قدکان الذین من قبلکم أصبر منکم...22. چه نیکوست صبر و انتظار فرج، آیا سخن بنده صالح خدا [ شعیب ] را نشنیدى که فرمود: »و انتظار برید که من [ هم ] با شما منتظرم« و »پس منتظر باشید که من [هم] با شما از منتظرانم«، بر شما باد به صبر و بردبارى؛ چرا گشایش بعد از ناامیدى فرا مى رسد و به تحقیق کسانى که پیش از شما بودند از شما بردبارتر بودند. و بالاخره در روایت بسیار زیبایى فضیلت انتظار را این گونه بیان مى کنند: ... أما یرضى أحدکم أن یکون فى بیته ینفق على عیاله ینتظر أمرنا فإن أدرکه کان کمن شهد مع رسول اللَّه، صلى اللَّه علیه و آله، بدراً، و إن لم یدرکه کان کمن کان مع قائمنا فى فسطاطه...23. ... آیا هیچیک از شما خوش ندارد که در خانه خود بماند، نفقه خانواده اش را بپردازد و چشم به راه امر ما باشد؟ پس اگر در چنین حالى از دنیا برود مانند کسى است که به همراه رسول خدا(ص) در [نبرد] بدر به شهادت رسیده است. و اگر هم مرگ به سراغ او نیاید مانند کسى است که به همراه قائم ما و در خیمه او باشد.
6. ظهور امام مهدى(ع) موضوع دیگرى که در روایات رضوى به آن پرداخته شده، موضوع ظهور امام مهدى و آثار و پیامدهاى آن است. از جمله در روایتى که »حسین بن خالد« آن را نقل مى کند آن حضرت در پاسخ این پرسش که: یا ابن رسول اللَّه و من القائم منکم أهل البیت؟ اى فرزند رسول خدا! قائم شما اهل بیت کیست؟ مى فرماید: قال الرابع من ولدى ابن سیّدة الإماء، یطهّر اللَّه به الأرض من کلّ جور و یقدّسها من کلّ ظلم، [و هو] الذى یشکّ الناس فى ولادته و هو صاحب الغیبة قبل خروجه. فإذا خرج أشرقت الأرض بنوره [بنور ربّها] و وضع میزان العدل بین الناس فلایظلم أحد أحداً، و هوالذى تطوى له الأرض ولایکون له ظلّ و هوالذى ینادى مناد من السماء یسمعه جمیع أهل الأرض بالدّعاء إلیه یقول: ألا إنّ حجةاللَّه قد ظهر عند بیت اللَّه فاتّبعوا فإنّ الحقّ معه و فیه و هو قول اللَّه عزّوجلّ: »إن نشأ ننزّل علیهم من السماء آیة فظلّت أعناقهم لها خاضعین«25.24 چهارمین از فرزندان من، فرزند سرور کنیزان، کسى است که خداوند به واسطه وى زمین را از هر ستمى پاک و از هر ظلمى پیراسته مى سازد و او کسى است که مردم در ولادتش شک مى کنند و او کسى است که پیش از خروجش غیبت مى کند و آنگاه که خروج کند زمین به نورش [نور پروردگارش] روشن گردد و در میان مردم میزان عدالت را برقرار کند و هیچکس به دیگرى ستم نکند واو کسى است که زمین براى او درهم پیچیده مى شود و سایه اى براى او نباشد و او کسى است که از آسمان ندا کننده اى او را به نام ندا کند و به وى دعوت نماید به گونه اى که همه اهل زمین آن ندا را بشنوند، مى گوید: »آگاه باشید که حجت خدا در کنار خانه خدا ظهور کرده است پس او را پیروى کنید که حق با او و در اوست« و این همان سخن خداى تعالى است که فرمود: »اگر بخواهیم از آسمان برایشان آیتى نازل مى کنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند«.
7. دعا به امام مهدى(ع) میان امام رضا(ع) و امام مهدى(ع) آنچنان پیوند قلبى وجود داشته که آن حضرت از سالها پیش از تولد نسل چهارم خود با بیانهاى متعدد و متفاوت او را دعا کرده و نصرت و یاریش را از خداوند طلب کرده است. در یکى از این دعاها چنین مى خوانیم: أللّهمّ أصلح عبدک و خلیفتک بما أصلحت به أنبیائک و رسلک و حفّه بملائکتک و أیّده بروح القدس من عندک و اسلکه من بین یدیه و من خلفه رصداً یحفظونه من کلّ سوء و أبدله من بعد خوفه أمناً یعبدک لایشرک بک شیئاً ولاتجعل لأحد من خلقک على ولیّک سلطاناً وائذن له فى جهاد عدوّک و عدوّه واجعلنى من أنصاره إنّک على کلّ شى ء قدیر.26 خداوندا! [امور] بنده و جانشین ات را اصلاح کن، آنچنانکه [امور] پیامبران و رسولات را اصلاح کردى؛ او را با فرشتگانت دربر گیر و با روح القدس از جانب خودت یارى کن؛ در پشت سر و پیش روى نگهبانانى قرار ده که او را از بدى درامان دارند؛ بیم و نگرانى او را تبدیل به امنیت و آرامش کن تا تنها تو را بپرستد و کسى را براى تو شریک نگیرد؛ هیچیک از آفریدگانت را بر ولىّ ات مسلط مساز؛ اجازه جهاد با دشمان تو و دشمنان خودش را به او عطا کن و مرا از یاران او قرار ده؛ چرا که تو بر همه چیز توانایى.
پى نوشتها: 1 . ر.ک: مؤسسة المعارف الإسلامیة، معجم أحادیث الإمام المهدى علیه السلام، ج1 و 2. در این کتاب 560 حدیث که از طریق شیعه و اهل سنت از پیامبر گرامى اسلام(ص) نقل شده جمع آورى شده است که البته این رقم بدون احتساب احادیث مشابه است. 2 . ر.ک: همان، ج 3و4. مجموعه روایاتى که در این کتاب از امام باقر و امام صادق(ع) نقل شده، بدون در نظر گرفتن احادیث مشابه، افزون بر 450 روایت است. 3 . ر.ک: عزیزاللَّه العطاردى الخبوشانى، مسند الإمام الرضا(ع)، ج1، ص216-228. 4 . ر.ک: معجم أحادیث الإمام المهدى، علیه السلام، ج4، ص153-179. 5 . ابو جعفر محمد بن الحسن بن فروّخ الصفّار القمى، بصائر الدرجات، ص489، ح8. 6 . ر.ک: همان، ص 488-489، ح4، 6 و 7؛ محمدبن یعقوب الکلینى، الکافى، ج1، ص179، ح11؛ محمدبن على بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، عیون اخبار الرضا، ج1، ص272، ح1. 7 . محمد بن على بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج1، ص261؛ عزیز اللَّه العطاردى، همان، ص221، ح385. 8 . محمدباقر المجلسى، بحارالانوار، ج51 ص43، ح31. 9 . ر.ک: عزیزاللَّه العطاردى، همان، ص220، ح384، ص221، ح386. 10. محمد بن على بن الحسین بن بابویه (شیخ صدوق)، همان، ج2، ص372. 11. همان، ص376، ح7. 12. همان، ص652، ح12. 13. همان، ص370. 14. همان، ص480، ح4. 15. ظاهراً در اینجا از سوى راوى یا کسانى که از او نقل کرده اند اشتباهى رخ داده است؛ چرا که امام مهدى(ع) چهارمین فرزند امام رضا(ع) محسوب مى شود نه سومین فرزند. 16. محمد بن یعقوب الکلینى، همان، ج1، ص322-323، ح14؛ محمدباقر المجلسى، همان، ج50، 21، ح7. 17. »نوبه« ولایتى از بلاد سودان از اقلیم اول، به جنوبى مصر بر کنار رود نیل... هم اکنون نیمى از سرزمین نوبه جزو مملکت مصر و نیم دیگر جزو سودان است (على اکبر دهخدا، لغتنامه، ج14، ص20157-20158). مراد از کنیز اهل نوبه (نوبیّه) مادر امام جواد(ع) است. 18. محمدبن على بن الحسین (شیخ صدوق)، همان، ج1، ص51. 19. ابو جعفر محمدبن الحسن (شیخ طوسى)، کتاب الغیبة، ص276؛ محمدباقر المجلسى، همان، ج52، ص130، ح29. 20. سوره هود(11)، آیه 93. 21. سوره اعراف(7)، آیه 71. 22. عبداللَّه بن جعفر الحمیرى، قرب الاسناد، ص224، به نقل از: عزیزاللَّه العطاردى، همان، ص217، ح373. 23. محمدبن یعقوب الکلینى، همان، ج4، ص260، ح34. 24. سوره شعرا(26)، آیه 4. 25. محمدبن على بن الحسین (شیخ صدوق)، همان، ج2، ص372، ح5. 26. ابوجعفر محمدبن الحسن (شیخ طوسى)، مصباح المتهجّد، ص326. به نقل از: معجم أحادیث الإمام المهدى(ع)، ح4، ص171.
|
یکشنبه 86 مرداد 28 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|