سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

عشق یار

 
 

 
 
 

پیوند های روزانه

موتور جستجوی شیعه

اخبار روزانه

طرح گل نرگس

 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 223808
بازدید امروز :17
بازدید دیروز : 4
تعداد کل پست ها : 130

 

تولد حضرت صاحب الزمان(عج)

حکیمه  هرگاه خدمت امام حسن عسگری میرسید دعا می کرد

 خداوندبه او فرزندی عطا فرماید میگوید یک روز مطابق عادت به

 دیدار امام رفته بودم همان دعا را گقتم  حضرت فرمود : فرزندی

را که دعا می کنی خدا به من عنایت فرماید امشب به دنیا می اید .

نرجس همسر امام جلو آمد تا کفش من را درآورد گفت بانوی من

کفشت را به من بده .گفتم سرورم به خدا سوگند نمی گذارم کفش مرا

در اوری به من خدمت کنی من تورا خدمت می کنم.امام سخن مرا

شنید وگفت عمه خدابه

تو پاداش نیکو دهد .تا غروب نزد او بودم و کنیز را صدازدم وگفتم

 کفشهایم را بیاور تا من بروم امام فرمود عمه امشب پیش ما بمان

چون مولودی که نزد خداوند متعال است امشب به دنیا می اید تا

 خدابه به وسیله او زمین را پس از مردن زنده کند .عرض کردم

 سرورم از چه کسی متولد می شود من در نرجس اثری از حمل

 نمی بینم؟

فرمود از نرجس نه غیراو من برخاستم ونرجس را جستجو کردم وهیچ اثری در او نیافتم بسوی امام بازگشتم

واورا از کار خود اگاه ساختم امام تبسم کرد وفرمود سپیده دم بر تو آشکار می شود که او فرزندی دارد زیرا اونیز مانند مادرموسی است که حمل او آشکار نبود چون فرعون در جستجوی موسی شکم زنان حامله را می درید واین طفل من همچون موسی (ع)است . حکیمه می گوید من تا سپیده دم مراقب نرجس بودم و او با آرامش نزد من خوابیده بود وهیچ حرکتی نمی کرد تا در پایان شب وبه هنگام طلوع افتاب هراسان ازجا بلند شد من اورا در آغوش گرفتم ونام خدا را خواندم امام از اتاق دیگر صدا زد سوره انا انزلناه را بخوان وبر او بدم ومن

خواندم واز حال او جویا شدم .گفت انچه مولایم به تو خبر داد آشکار شد ه است .من همچنان که به خواندن اناانزلناه ادامه دادم  در این هنگام از درون شکم مادر جنین با من هم صدا شد وهم چنان که من می خواندم اونیز با من می خواند وبر من سلا م کرد سخت هراسان شدم امام فرمود :

 

ازامر خداوند متعال تعجب نکن. خدای متعال ما ائمه را در کوچکی به حکمت گویا نموده ودر بزرگی حجت روی زمین قرار می دهد هنوز سخن امام تمام نشده بود که نرجس از نزد من ناپدید شد چنانکه پرده ای بین من و او آویختند که اورا نمی دیدم فریاد کشیدم وبه سوی امام دویدم.

امام فرمود: عمه بازگرد اورا در جایش خواهی یافت بازگشتم وطولی نکشید که حجاب بین من او برطرف شد ونرجس را دیدم چنان غرق نور است که چشمم رااز دیدنش می پوشاند وپسری را که متولد شده بود دیدم که در

سجده است وبه زانو افتاده و انگشتان سبابه را بلند کرده ومیگوید :

 

((أشهد أن لا الا الله وحده لا شریک له وان جدی محمداً رسول الله صلی الله علیه واله وأن ابی امیر المومنین ))

آ نگاه بر امامت یکایک امامان تا خودش را گواهی دادوگفت بار خدایا میعاد مرا عملی ساز وکارم را به سرانجام برسان وگامم را استوار بدار وزمین را به وسیله من پر از عدل و داد کن .........



شنبه 86 تیر 23 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مهدویت از قول رحیم پور ازغدی

بسم الله الرحمن الرحیم
والسلام من التبع الهدی

تعابیر بسیار بلندی از همة انبیاء، از ازل تا خاتم (ص) راجع به حضرت حجت (ع) رسیده و تقریباًَ جزء اجتماعی‌ترین موضوعات، بین همة ادیان الهی و ابراهیمی، بشارت موعود و وعدة منجی است و همه گفته‌اند که کار نیمه‌تمام و ناتمام انبیاء (ع) و ادیان، به دست این مرد بزرگ، کامل خواهد شد. گفته‌اند که بزرگ‌ترین تکلیف تاریخ، کار بزرگ‌ترین مرد تاریخ است. حتی مکاتبی که الوهیت‌‌زدایی و الهیت‌زدایی شده‌اند باز به نوعی و به نحوی به این مسئله اندیشیده‌اند، و گرچه نام ایشان را نبرده‌اند، اما همه بشارت ایشان را داده‌اند و حتی مکاتب الحادی چون مارکسیسم نتوانسته‌اند به مسئله آخر‌الزمان، بی‌تفاوت بمانند. بودیزم، مسیحیت و یهودیت نیز که غالب بشریت را زیر پوشش گرفته‌اند، در این خصوص، اعلام‌ کرده‌اند. یهود، هنوز منتظر مسیح (ع) است و مسیحیت، منتظر ظهور مجدد مسیح (ع) است. همة انبیاء، همة مذاهب و ادیان و فرق، منتظر گشایشی بزرگ در آینده یا در پایان تاریخ هستند و اشاره خواهم کرد که حتی امروز مکتبی که چند دهه برای نفی پایان تاریخ و نفی “غایت” از تاریخ، دست و پا زد و مدعی شد که اصلاحیات و تاریخ بشر، مبدأ و منتهای روشن ندارد و جهت اصولی خاصی بر آن حاکم نیست، یعنی “لیبرالیزم” که در واقع پنجاه، شصت سال تئوری بافت که تاریخ غایت نداشته و ندارد، آخرین نظریه‌پردازانشان چون فوکویاما از “پایان تاریخ” سخن می‌گویند، منتها “پایان تاریخ” با روایت خودشان که تثبیت و تبلیغ نظام لیبرال سرمایه‌داری است.
در روایات از حضرت مهدی (عج) تعبیر به بهار روزگاران شده است و جزء سلام‌هایی که به محضر حضرت می‌شود آورده‌اند: “السلام علی ربیع‌الانام و نضره الایام” درود بر بهار بشریت، بهاران تاریخ و طراوت روزگاران.
کسانی که ایشان را دیده‌اند، توصیفاتی از شمایل ظاهری او کرده‌اند و توصیفاتی را نیز پیامبر اکرم (ص) یا ائمه دیگر از این بزرگوار کرده‌اند و در آثار محققان، چنین منعکس شده‌ است: چهر‌ه‌اش گندمگون، ابروانش هلالی و کشیده، چشمانش سیاه، درشت، جذاب و نافذ، شانه‌اش پهن، دندان‌هایش براق، بینی کشیده و زیبا، پیشانی بلند و تابنده، استخوان‌بندی او صخره‌سان، گونه‌هایش کم‌گوشت و از فرط بیداری شبها، اندکی متمایل به زردی، بر گونة راستش خالی سیاه، عضلاتش پیچیده و محکم، موی سرش بر لاله گوش‌ها ریخته و نزدیک به شانه‌ها، اندامش متناسب و زیبا، قیافه‌اش خوش‌منظر و رخسارش در هاله‌ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند پنهان، هیئتش سرشار از حشمت و شکوه رهبری، نگاهش دگرگون کننده و فریادش همه‌گیر و دریاسان است.
من در بخش نخست عرایضم دو نظریه، دو نقطه‌نظر به تاریخ انسان و دو تفسیر دربارة فلسفه حیات و مدنیت را به مقایسه می‌گذارم تا ببینم کدام با “مهدویت” سازگار است و کدام نیست و چرا؟ و در بخش دوم، بعضی روایاتی راجع به ایشان یا منقول از خود ایشان در این خصوص که ایشان چه جامعه‌ای را بنا خواهد کرد و چه حکومتی را خواهند ساخت و مناسبات انسانی و البته حقوق بشر در حکومت ایشان چگونه تعریف خواهد شد را عرض می‌نمائیم. فهرست‌وار و سریع مرور خواهم کرد، و البته هر یک از این روایات، خود می‌‌تواند موضوع یک کنفرانس علمی یا پایان‌نامه باشد.
“انتظار” را گفته‌اند که سنتز تضاد بین “واقعیت” و “حقیقت” است. “واقعیت” یعنی آنچه هست و “حقیقت” یعنی آنچه نیست ولی باید باشد. گفته‌اند که انتظار، سنتزی ناشی از تضاد بین واقعیت و حقیقت است، کوبیدن جادة “آنچه هست” تا “آنچه باید باشد”. پس نکتة نخست این است که دو زاویة دید برای تفسیر تاریخ بشر امروز وجود دارد: نخست، آنچه از آن،‌ تعبیر به اصل “مسیانیزم” یعنی مسیحی‌گرایی و موعودگرایی کرده‌اند و در اینجا، “مسیح” به معنی موعود است و مسیانیزم، دعوت به انتظار است. انتظار برای ظهور موعود و اعتراض به وضع موجود در سطح بشری که توأم است با وعدة پیروزی قاطع حق و عدل در پایان تاریخ و از آن نیز به اصل “فتوریزم” تعبیر کرده‌اند. “فتوریزم”، “آینده‌گرایی” و نگاه به آینده است؛ ایدئولوژی‌ای معطوف به فردا که می‌گوید همة خبرها در آینده است،‌ جهان هنوز تمام نشده، محرومان مأیوس نباشند، مبارزان و مجاهدان راه آزادی و عدالت و آگاهی، از مبارزاتشان پشیمان نشوند. آنها که دوباره، چهاربار، در نهضت جهانی “اجرای عدالت” شکست خورده‌اند نگویند که همه چیز تمام شد. به آینده نگاه کنید، سرتان را بالا بگیرید. شهید دادید، صدمات خوردید، ضایعاتی دادید، در بعضی از جبهه‌ها عقب نشستید، اما سرتان را بالا بگیرید. “فتونیزم” یعنی چشم‌هایتان را قاطعانه و امیدوارانه به آینده بدوزید و از پس غروب امروز، طلوع فردا را تصور کنید و با تصور آن، مبتهج بشوید. این ایده‌ای برای اغوای افکار عمومی نیست.
همچنین برخلاف آنچه بعضی‌ جناح‌های پراگماتیست گفته‌اند که امام زمان (عج) اگر هم وجود نداشته باشد اعتقاد به او مفید است، باید گفت: نه، امام زمان (عج)، هم حقیقت است و هم اعتقاد به او مفید است. هم حقیقت دارد و هم فایده.
آنها که می‌توانند حقیقت مهدویت را بفهمند و باور کنند و درگیر دگماتیزم تجربه‌گرایی و جزمیات عالم حس هستند و حاضر نشدند از پنجره‌ای که به دست انیباء (ع) به فراسوی عالم ماده و ماورای طبیعت، باز شده به بیرون نگاه کنند، ممکن است پدیدة امام زمان‌(عج) را فاقد حقیقت و حداکثر، مفید فایده بدانند. در حالیکه واقعیت امر، این است که قصة امام زمان (عج)، اسطوره‌ نیست و نباید متهم به نگاه اساطیری مذهبی شود. قصة امام زمان (عج)، “حقیقت” و “فایده” هر دو توأم با یکدیگرند.
پس یک خط در نگاه به آیندة انسان و نگاه به تاریخ است که در غرب، از آن تعبیر به “مسیانیزم و فتوریزم” کردند و آن را با همین کوبیدند، چون تاریخ، زنده است، فعال است و از طرف یک موجود ذی‌شعور، هدایت می‌شود و عاقبت بشر به منجلاب، ختم نخواهد شد و به تاریخ بشر، خوش‌‌بین و معتقد است که از پس همة ستم‌ها و بی‌عدالتی‌ها و دروغ‌هایی که به بشرگفته‌اند و می‌گویند، خورشید “حقیقت و عدالت”،‌ طلوع خواهد کرد و خدا، انسان را با ستمگران تاریخ، وا نخواهد گذارد؛ اما متقابلاً خط دومی وجود دارد که از طرف تفکر لیبرال و سرمایه‌داری و هژمونی غرب، امروز در دنیا به آکادمی‌ها و دانشگاه‌ها پمپاژ می‌شود و در سطح افکار عمومی دنیا، به زور تبلیغات، القا می‌شود و نفی ایدة “غایت تاریخ” است.
وقتی می‌گوییم “غرب”، مردم مغرب‌زمین، مراد نیستند. مردم مغرب‌زمین، آنها که مذهبی و مسیحی‌اند به “موعود”، معتقدند و علی‌رغم همة بمباران‌هایی که علیه فطرت آنان اعمال شده‌ - ولو یک قشر اقلیت در غرب، در آمریکا و اروپا هستند – ولی هنوز لطافت باطنی خود را حفظ کرده‌اند. من به یادم می‌آورم که با بعضی دوستان در واشنگتن برای دیدار از کلیسایی که بسیار معظم و قدیمی بود و تقریباً حالت موزه داشت و شامل هفت کلیسای تودرتو بود، رفتیم در سالن کلیسا یک دختر دانشجوی آمریکایی را دیدم ایستاده، نی می‌زند و اشک می‌‌ریزد، ما رفتیم و شاید ساعتی بعد که برگشتیم این دختر را دیدم که همچنان ایستاده و نی‌ می‌نوازد. صبح یکشنبه بود. جلو رفتم و از او پرسیدم که تو را چه می‌شود؟ گفت: نذر کرده که در انتظار موعود و به عشق او هر صبح یکشنبه، تا زنده است، بر در کلیسا، نی‌ بزند. این جامعه‌ای است که معنویت،‌ انسانیت و عدالت را در آن، شبانه‌روز بمباران می‌کنند با این وجود، از پس فطرت آن دختر جوان مذهبی دانشجو، در قلب واشنگتن برنمی‌آیند. پس وقتی از غرب، سخن می‌گویم، منظور من، مردم عادی، ناآگاه و سادة مغرب‌زمین، به خصوص محرومین که حتی فاسدانشان نیز به نحوی مظلوم و قربانی هستند، نیست. مراد “هژمونی سرمایه‌داری لیبرال” و حاکمیت هسته‌های سرمایه‌داری یهود است که امروزه بر آمریکا و از طریق آمریکا بر دنیا حکومت می‌کنند، همان‌ها که در انتخابات اخیر که مملو از تقلب بود برای انتخاب یکی از این دو نفر، که هر دو هم حافظ منافع آن هستة سرمایه‌داری هستند، خرج مغزشویی افکار عمومی کردند و همة این میلیارها دلار از پول همین شرکت‌ها در واقع، سرمایه‌گذاری و ارباب واقعی غرب و دنیای امروز است و سیستم برده‌داری مدرن را همینان رهبری می‌کنند و محافظه‌کارترین هستة قدرت در طول تاریخ بشر، همین هستة تفکر لیبرال است که آمریکا و غرب را رهبری می‌کند. حال چرا محافظه‌کار هستند؟ زیرا وضع موجود در دنیا باید به نفع آنان حفظ بشود. این وضع چگونه حفظ شود؟ ابتدا باید بباورانند که وضع موجود در جهان و اتفاقی که در دهه‌های اخیر در دنیا افتاده و ایدئولوژی لیبرالیزم در ذیل منافع سرمایه‌داری جهانی و صهیونیزم، معادلة “قدرت و ثروت” را تعریف می‌کند، عین عقلانیت است و همه هم باید باور کنند و به ما بباورانند که اتفاقی که اسم آن را مدرنیته می‌گذارند، آخر خط تاریخ است.
می‌خواهند بگویند که هیچ مدینة فاضله‌ای برتر و پیشروتر از وضع کنونی در جامعة جهانی که ما آن را رهبری می‌کنیم، نه فقط وجود خارجی ندارد، بلکه حتی وجود ذهنی هم نمی‌تواند داشته باشد. پوپر در مصاحبه‌اش با اشپیگل، چند سال پیش از مرگش گفت امروز مدینة فاضله در کل تاریخ بشر، جامعة ایالات متحده است. مصاحبه‌گر از او پرسید در جامعه‌ای که هر 8 ثانیه، یک قتل و هر 9 ثانیه، یک تجاوز جنسی صورت می‌گیرد و جامعه‌ای که بزرگترین منبع درآمدش مواد مخدر و سلاح‌های کشتار جمعی هسته‌ای، شیمیایی و میکروبی است چگونه مدینة فاضله و پایان تاریخ است؟ او پاسخ می‌دهد که اصل ضرورت فکر کردن به “مدینة فاضله” دروغ بزرگی بوده که به ما گفته‌اند. هیچ مدینة فاضله‌ای در انتهای تاریخ وجود ندارد و نباید به آن فکر کرد و این فکری انحرافی در ذهن بشر و باوری اساطیری است، یا فوکویاما، نظریه‌پرداز سرمایه‌داری آمریکا، گفت: اگر تاریخ پایانی هم دارد پایان آن، همین جامعة فعلی ایالات متحده آمریکاست. این تفکر محافظه‌کاری است.
“کنسرواتیزم” دفاع از وضع موجود جهانی و دفاع از هرم قدرتی است که هم‌اکنون بر دنیا حکومت می‌کند و در رأس آن سرمایه‌دارها هستند و همة ملل دیگر، ملت‌های شرق، جنوب و همه، قاعدة این هرم و بردگانی هستند که رأس هرم قدرت را بر دوش خود باید بکشند. امروزه ثروت در دنیا چگونه تقسیم شده است؟ چند درصد بشریت، چند درصد ثروت و زمین را در دست دارند و معنی این آمار مبین چیست؟ و اگر کسی بگوید این وضع، باز ادامه پیدا کند، به چه معنی است؟
در روایت آمده است که امام زمان (عج) فاصله‌های طبقاتی را در سطح جوامع بشری بر هم خواهند زد. در روایت داریم که در زمان مهدی ما، هیچ انسان گرسنه‌ای در سراسر زمین پیدا نخواهد شد. این آن مهدویتی است که ما به آن معتقدیم و همة ادیان به آن معتقدند، ولی هیچ کس به اندازة شیعه، راجع به آن جامعة آخرالزمان و انقلاب بزرگ، شفاف سخن نگفته‌ است. و شاید دیگران، آگاهی شفاهی از وضعیت نداشته‌اند. شیعه حتی نام مقدس آن رهبر انقلاب جهانی را نیز می‌داند، روش حکومت او را توصیف کرده است و شاید در هیچ مکتب دیگری چنین نباشد. شما در اُپانیشادها، در وداها، در انجیل، در تورات و در همه منابع شرق و غرب، بشارت آخرالزمان را می‌بینید، ولی هیچ جا به اندازة منابع شیعه، شفاف و دقیق راجع به ایشان، حتی قیافه، حرف‌ها، شعارها و نحوة انقلاب و حاکمیتش بحث نشده است. هدف عمدة نظام لیبرال سرمایه‌داری که می‌گوید ما با “مدینة فاضله”سازی و مسیانیزم، با بنیادگرایی دینی، با رادیکالیزم انقلابی، با فوندامنتالیزم و با ایدئولوژی، مخالفیم. و با هر نوع اصول‌گرایی،‌ حتی غیردینی آن مبارزه می‌کند، این است که در افکار عمومی بشر، به خصوص در دانشگاه‌های شرقی و اسلامی،‌ در ذهن دانشجو و سپس در ذهن مردم، حالت تردید در وضع موجود و حالت متوقع و منتظره، پیش نباید که عجب!! پس مدرنیتة سرمایه‌داری، آخر خط نیست؟ و باید منتظر بود؟ این پرسش نباید در افکار عمومی و خصوصی بشریت، جوانه بزند!! آنها می‌خواهند بگویند که هیچ چیزی دیگر فراتر از این وضع موجود جهان نیست و آنچه هست، عین علم و عقلانیت و آخر خط و پایان تاریخ است. می‌گویند این جا ایستگاه آخر است و بشریت باید از قطار پائین بیایند. توجه داشته باشید نمی‌گویند که همة بشریت در سطح ما زندگی کنند و امکانات مردم آمریکا را در اختیار داشته باشند. که اگر بگویند، باید دست از ستم جهانی و نابرابری‌ها بردارند. چون اگر معنی “جهانی شدن” این باشد که توزیع ثروت، قدرت، آگاهی و حرمت و احترام در تمام جهان، یکسان باشد، مورد قبول است، اما جهانی شدن که آنان می‌طلبند به معنی “آمریکایی شدن” است؛ جهانی شدن از نوعی که در رأسش، سرمایه‌داران حاکم بر آمریکا باشند و بقیة بشریت، قاعدة آن هرم باشند.
گلوبالیزیشن غربی، توجیه ستم غربی بر جهان است. اینان با “گلوبالیزیشن مهدوی” مخالف‌اند و به گلوبالیزیشن سرمایه‌داری آمریکا فراخوان می‌کنند. اگر گلوبالیزیشن، عبارت باشد از جهانی کردن آمریت آمریکا و منافع سرمایه‌داری حاکم بر آمریکا، صهیونیزم و انگلیس، این گلوبالیزیشن فقط به نفع آنهاست و همان را ترویج می‌کنند، این “جهانی شدن” همة فرهنگ‌ها و ایدئولوژی‌های مقاومت را می‌بلعد و هضم می‌کند، اما اگر بگوییم که ما گلوبالیزیشن را قبول داریم، اما نه با معیارهای سرمایه‌داری یهود، بلکه با معیارهای امام مهدی (عج) که می‌گوید در تمام دنیا هیچ انسان گرسنه‌ای نباید باشد و نباید در گوشة افریقا بچه‌های یازده ساله وزنشان به اندازة بچه‌های شش ماهة واشنگتن و نیویورک باشد و نباید استخوان دنده‌ها و پهلوهایشان پوست آنها را بشکافد و از زیر پوستشان بیرون بزند، آنها این گلوبالیزیشن مهدوی یعنی عدالت جهانی را پس می‌زنند و آنگاه توهم و یوتوپیا می‌دانند، چون امام مهدی (عج) امنیت را برای همه، نه فقط برای سرمایه‌دارهای غرب، می‌خواهد. روایت داریم که در زمان حکومت جهانی امام مهدی (عج) امنیت بدان حد بر جهان، حاکم می‌شود که یک دختر نوجوان بدون کمترین توهین و تهدیدی به تنهایی از این سوی عالم به آن سوی خواهد رفت. این در روایات ماست. گلوبالیزیشن مهدوی یعنی امنیت برای همه، امنیت برای دخترهای آفریقا، مکزیک، غنا و افغانستان، نه فقط برای دختران سرمایه‌داران نیویورک. اما تفکر جهانی شدن از آن نوع که لیبرال‌سرمایه‌داری می‌گوید و می‌خواهد، در واقع عین “محافظه‌کاری” است، لذا این در مقیاس جهانی، با اصول‌گرایی، با مدینة فاضله‌سازی، با ایدئولوژی و حاکمیت ارزش‌ها مخالف‌اند و می‌گویند که ارزش‌ها اصولاً مفاهیم غیرعلمی و مقولات غیرعقلانی‌اند و لذا مسائلی شخصی بلکه جزء وسایل شخصی!! است و ارزش‌ها،‌ شخصی و نسبی است پس ربطی به حکومت و امر عمومی (پابلیک) ندارد و سکولاریزم همین است.
خط تبلیغاتی آنان، این(عج) با برهان و شمشیر، از راه انقلاب جهانی به حاکمیت و عدالت جهانی دست خواهد یافت ایشان با مسیحیان به وسیلة انجیل حقیقی و با یهودیان به تورات حقیقی احتجاج و استدلال می‌کند و برای هیچ کس، عذر و بهانه‌ای نمی‌گذارد و اغلب مردم با منطق و برهان و موعظه و رحمت، متقاعد می‌شوند و آنها که لجاجت  می‌کنند با شمشیر، اصلاح خواهند شد و بشریت دیگر جز مسلمان نخواهند بود.



چهارشنبه 86 تیر 20 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

غم و اندوه2

مردی بزرگ
افکاری بزرگ
دانشی والا
روحی بزرگ
اما غریب..........
ای کاش وقتی در قید حیات بود مردم قدرش را میدانستند.........


چهارشنبه 86 تیر 20 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

غم و اندوه

 وفات حضرت آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی عالم بزرگ شیعه را به ساحت مقدس یوسف گمگشته زهرا(س)  تسلیت عرض می نمایم.

 



سه شنبه 86 تیر 19 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

امام زمان را دوباره بشناسیم

 

معرفت امام عصر دانستن نام و نسب و تاریخ و مکان ولادت ایشان نیست در این وادی عقلها سرگردان و اندیشمندان متحیرند. در این بیان قدری تامل کنید:

((میلیاردها مثل شیخ طوسی و شیخ انصاری ارزش یک نفس امام زمان ( ارواحنا فداه) راندارند.))

خودم را میگویم. باید از الفبای امامت آغاز کنم.

124000پیامبر برای هدایت انسانها ماموریت یافتند. واکنش بشر در برابر این سفیران نور چه بوده است؟ برخی را با اره از وسط به دو نیم کردند. بعضی دیگر را زنده زنده در آتش سوزاندند. برخی را گوش تا گوش مظلومانه سر بریدند. برخی را مجنون و ساحر نامیدند و مابقی را تکذیب کردند و به جز اقلیتی مومن به آنها ایمان نیاوردند.

11 امام مظلوم و معصوم شیعه را حاکمان جور یکی پس از دیگری مظلومانه و غریبانه به شهادت رساندند.

تنها و تنها یک گزینه پیش روی بشر قرار دارد. هم اینک فقط و فقط یک منجی برای بشریت باقی مانده است. راه نجات دیگری فرا روی بشریت متصور نیست پناه بردن به بازمانده خدا در روی زمین که وارث کمالات همه انبیا و اولیای الهی و عصاره همه آنها حضرت مهدی ( سلام الله علیه)

با تشکر از دکتر هراتیان



دوشنبه 85 تیر 12 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

آغاز کلام!

این شکایت را به کجا ببریم که حتی برخی مقدسین نیز تاب شنیدن راجع به غربت امام زمان ( عج ) را ندارند.خدایا عجب حجاب ضخیمی؟ چه غربت عجیبی؟

 



دوشنبه 85 تیر 12 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin