سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

عشق یار

 
 

 
 
 

پیوند های روزانه

موتور جستجوی شیعه

اخبار روزانه

طرح گل نرگس

 

خبرنامه

   
 
 

امکانات جانبی

پیام‌رسان
نقشه سایت
اوقات شرعی
RSS 2.0

 

 

دانشنامه مهدویت

لوگو دوستان

 

آمار وبلاگ

کل بازدید : 221221
بازدید امروز :3
بازدید دیروز : 24
تعداد کل پست ها : 130

 

دل نوشته ای برای امام زمان

 

مولا ، یا صاحب الزمان
با یادت آرام می گیرم،نمازت را سحرگاهان در آرامش و سکوت می خوانم،با ذکر دعاها و زیارتت زنده می شوم و با شنیدن نام زیبایت می گریم.هفته ام را به امید جمعه ات آغاز می کنم،صبح های جمعه به امید دیدارت از خواب برمیخیزم و بعد از ظهرها در غم نیامدنت با آسمان شریک می شوم.
آدمیان انتظار می کشند،انتظار دوست،انتظار دیدار مجدد،اما انتظار کسی که چیزی جز خوبی و عظمت و زیبایی و کمال از او نشنیده ای شیرین ترین انتظار است.
پس مولای من منتظرانت را بیش از این چشم انتظار آمدنت نگذار،بیا دل های بی قرار آنان را تسکین ده،بیا حکومت عدل الهی را گسترش ده،بیا کفر و سیاهی و ظلمت را ریشه کن نما.
چشمانم را به تقویم جمعه ی این هفته میدوزم و از معبودم می خواهم که انتظار ما منتظران را پایان دهد.
به امید خدا،قرار ما این جمعه، مولا یا صاحب الزمان.



یکشنبه 86 شهریور 4 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

امان زلحظه غفلت که شاهدم هستی

نظارت بر اعمال

 
" ما به آنچه بر شما می گذرد احاطه علمی داریم و هیچ یک از خبرهای شما از ما پوشیده نیست... ما نسبت به رعایت حال شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم ."
یکی از مهمترین اعتقادات شیعه ، مسئله نظارت امام معصوم علیه السلام بر اعمال است.شیعه معتقد است که حضرات معصومین علیهم السلام شاهد و ناظر بر اعمال ما هستند. وجود مقدس امام هادی علیه الصلاة و السلام در زیارت " جامعه کبیره" بدین مهم تصریح فرموده اند و به حق می توان گفت که این زیارت شریفه یک دایرة المعارف امام شناسی است. در فرازی از زیارت جامعه می فرمایند: ".... و شهداء علی خلقه " یعنی: شما ائمه علیهم السلام حجت های خداوند متعال بر خلقش هستید. در فرهنگ گرانسنگ قرآن نیزاز وجود مقدس حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه وآله به عنوان گواه بر مردم یاد شده است. خداوند متعال در سوره مبارکه بقره ، آیه 143 می فرماید: " و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً." شما را امت میانه ای قرار دادیم تا گواه بر مردم باشید و پیامبرهم گواه بر شما. امام باقرعلیه السلام در روایتی به سند صحیحه فرمودند: " ما ائمه، امت میانه هستیم و ما گواهان خداوند بر خلقش و حجت های او در روی زمین هستیم." (2)
به طورکلی با توجه به آیات و روایات شیعه این مطلب به اثبات می رسد که ائمه هدی علیهم السلام همچون رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله شاهد براعمال و رفتار ما هستند و این اعتقاد شیعه و سنی است. " ابوالقاسم حسکانی" از علماء اهل سنت در کتاب " شواهد التنزیل" ازحضرت علی علیه السلام حدیثی را نقل می کند که ذیل آیه 143 سوره بقره فرمودند: " مراد از شاهدان، ما اهل البیت هستیم. رسول خدا شاهد بر ما و ما شاهدان خداوند بر خلقش و حجت های او در روی زمین هستیم ." (3)
نکته قابل توجه آن است که مسئله عرضه اعمال به خدمت وجود مقدس حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف دارای اثر تربیتی فوق العاده ای است. شیعه ی عاشقی که می داند محبوبش هر لحظه او را زیر نظر دارد و به اعمال و رفتار او نظارت می نماید، سعی می کند که در نحوه عملکرد خود دقت بیشتری داشته باشد. امام باقر علیه السلام فرمودند: " ان الاعمال تعرض علی نبیکم کل عشیه الخمیس فلیستح احدکم ان تعرض علی نبیه العمل القبیح ." (4) " تمام اعمال شما هرشب پنجشنبه به پیامبرتان عرضه می شود، پس باید ازاین که عمل زشتی از شما بر پیامبرعرضه شود، خجالت زده باشید." امام رضا علیه آلاف التحیه و الثناء فرمودند: " والله ان اعمالکم لتعرض علی فی کل یوم و لیله." (5) به خدا سوگند که اعمال شما هر شب و روز بر من عرضه می شود. لازم به ذکر است که مسئله عرضه اعمال، در روایات به بیانات متفاوتی وارد شده ، بعضی از روایات روز پنجشنبه را روز عرضه اعمال بر پیامبر یا یکی از معصومین صلوات الله علیهم اجمعین می دانند. بعضی دیگر هر روز صبح و عصر و در بعضی، روز و شب را به عنوان وقت عرضه اعمال بیان داشته اند اما قدرمسلم این که اعمال ما بر اساس روایت، به معصومین و اکنون به وجود مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه عرضه می شود و مثل گزارشی که کارمندان در ابتدای روز یا در پایان ساعت کاری و حتی هفتگی و ماهانه به ریاست شرکت تقدیم می کنند، اعمال ما نیز مورد دقت و بررسی قرار می گیرد. در زیارت روز جمعه خطاب به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ناله سر می دهیم که:" السلام علیک یا عین الله فی خلقه." درود و سلام بر چشم خدا در بین مخلوقاتش. " رمیله" یکی از اصحاب امیرالمومنین علیه اسلام نقل می کند:" سخت بیمار شده بودم تا این که روز جمعه قدری احساس سبکی کردم، با خودم گفتم بهتر است آبی به صورت زده و به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام نماز بخوانم . به مسجد رفتم، هنگامی که حضرت بالای منبر می رفتند دوباره حالم بد شد، هنگام بازگشت حضرت علی علیه السلام از مسجد به محله قصر تشریف بردند و من نیز ایشان راهمراهی کرده و همراه ایشان به آن محله رفتم. امیرالمؤمنین علیه السلام به من فرمودند: ای رمیله، دیدم که از درد به خود می پیچیدی ؟! گفتم: بله یا امیرالمومنین، و جریان بیماری خود را برای ایشان تعریف کردم و ازانگیزه حضور در نماز با آن حضرت سخن گفتم. حضرت فرمودند: ای رمیله هیچ مومنی بیمار نمی شود مگر آن که ما هم درغم او غمگین می شویم، و ناراحت نمی شود مگر آن که ما هم درغم او غمگین می شویم و هیچ دعایی نمی کند مگر آن که به دعای او آمین می گوییم و سکوت نمی کند مگر آن که ما برایش دعا می کنیم. عرضه داشتم یا امیرالمومنین فدایت گردم، این مطلب مربوط به کسانی است که با شما در این مکان هستند، اما کسانی که در اطراف و اکناف زمین زندگی می کنند چطور؟! فرمودند: ای رمیله هیچ مومنی در شرق و غرب زمین از ما غائب نیست." (6)
نکته مهمی که ذیل این روایت قابل ذکر است آن که این حدیث و احادیثی از این قبیل باید درباور انسان جای گرفته و بدان اعتماد پیدا کنیم. به عبارت دیگر این حقیقت را با تمام وجود احساس کنیم. در این صورت " غیبت" برای ما به منزله " مشاهده" خواهد شد و همواره خود را در محضر آن ولی الهی احساس خواهیم کرد. امام سجاد علیه السلام به ابوخالد کابلی می فرمایند:" ای اباخالد همانا مردم در زمان غیبت او که اعتقاد به امامتش دارند و در انتظار ظهورش هستند از مردم همه زمانها بهترند، زیرا خدای تبارک و تعالی چنان فهم و عقل و معرفتی به آنها عنایت فرموده که غیبت برای آنها به منزله دیدن حضوری شده است." (7) وجود مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه در توقیع مبارک خطاب به شیخ مفید رحمة الله تعالی علیه می فرمایند: " فانا نحیط علما بانبائکم ولا یعزب عنا شی من اخبارکم ... انا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم." (8) " ما به آنچه بر شما می گذرد احاطه علمی داریم و هیچ یک از خبرهای شما از ما پوشیده نیست... ما نسبت به رعایت حال شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم." " ابوبصیر نقل می کند که با حضرت باقرعلیه السلام داخل مسجد شدم در حالی که مردم رفت و آمد می کردند، حضرت به من فرمودند از مردم سوال کن که آیا مرا می بینند؟ هر کس از آنجا رد می شد از او می پرسیدم آیا ابوجعفر علیه السلام را ندیدی؟ می گفت: نه، در حالی که ایشان در کنار من ایستاده بودند. تا این که ابوهارون نابینا (مکفوف) وارد شد، حضرت فرمودند: از این بپرس، گفتم آیا ابوجعفر علیه السلام را ندیدی؟ گفت: مگر نه همین است که اینجا ایستاده؟ گفتم: از کجا دانستی؟! گفت: چطور ندانم درحالی که او نوری درخشنده وتابناک است؟ " " ابوبصیر می گوید شنیدم که آن حضرت به مردی از اهل آفریقا می فرمودند: حال راشد چطور است؟! پاسخ داد: او زنده و با عقیده صحیح است.او را ترک گفتم در حالی که به شما سلام رساند. حضرت فرمودند: خد او را رحمت کند. گفت: مگر او به رحمت خدا رفته است؟! فرمودند: بله، پرسید چه موقع؟ حضرت فرمودند: دو روز پس از خارج شدن تو، آن مرد گفت: به خدا قسم که او بیمار نبود و هیچگونه ناراحتی نداشت. ابوبصیر می گوید: من پرسیدم، آن مرد که بود؟ حضرت پاسخ دادند: یکی از افراد معتقد به ولایت، و از دوستداران ما بود. و فرمودند: اگر فکر می کنید که نسبت به شما دیدگانی بینا و گوشهایی شنوا نداریم، بد تصور کرده اید. به خدا قسم که هیچیک از اعمال شما بر ما مخفی نیست، پس همه ما را حاضر بدانید و خود را به کارهای خوب عادت دهید و از اهل خیر باشید تا بدان شناخته شوید که من فرزندان و شیعیان خود را به آن سفارش می کنم."(9) مراحل شهادت خداوند متعال عالم الغیب و الشهاده است. او شاهد و ناظر براعمال ماست و به پنهان و آشکار ما اطلاع دارد. در قرآن کریم می فرماید: " والله علی کل شی شهید." شاهد چون در محلی حضور پیدا کرده و تحمل شهادت نموده، شهید نیز نامیده می شود در واقع شهادت دارای دو مرحله است : الف) مرحله تحمل شهادت ب) مرحله اداء شهادت بدین معنا، که فردی را که بناست به مطلبی شهادت بدهد باید به متن آن موضوع وارد باشد و آن موضوع را به چشم خود مشاهده نموده باشد که این مرحله را مرحله تحمل شهادت می گویند، تا زمانی که نزد قاضی رسیده و اداء شهادت نماید. در مورد افراد عادی باید گفت که به ظاهر مطلبی شهادت می دهند و براساس حجیت ظواهر، در باب قضا مورد قبول است یعنی در واقع شاهد به آنچه دیده است شهادت می دهد. افراد عادی هرگز نمی توانند از واقع مطلب و به عبارت دیگر کنه مطلبی اطلاع یابند. به بیان دیگر باید گفت: شهادت یک مفهوم کلی است که دارای مراتبی است و برترین مرتبه آن را فقط خداوند و ذوات مقدسه معصوم علیهم السلام درک می کنند. این مطلب نیز حکمتی دارد که با دقت درآن می توان به مطالب نابی رسید. اگر خداوند متعال و معصومین علیهم السلام شاهد بر اعمال ما هستند (به عنوان عالی ترین مرحله تحمل و درک شهادت) بدان جهت است که مظهر ستارالعیوبی بوده و هرگز کنه مطلب و ما فی الضمیر افراد را به دیگری بازگو نخواهند نمود. بسیاری از افرادی که به خدمت پیامر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می رسیدند چه بسا پیامبر و تعالیم آسمانی اسلام را قبول نداشته اند و در باطن منافقانی بودند که در لباس مسلمین و متدینین به خدمت پیامبر رسیده و چه بسا خیلی هم اظهار مسلمانی نموده و حتی پیامبر با آنان هم سفره می شدند، در صورتی که از ضمیرآنان با خبر بودند و ازآنچه در قلب آنان می گذشت اطلاع کافی داشتند. برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله با ابوسیفیان در زمانی که اسلام آورده بود، برخوردی کاملاً عادی و همانند برخورد پیامبر با سایر مسلمین بود. پس اگر معصوم از جانب خدا براعمال و اسرار ما مطلع شود، مظهر ستر الهی بوده و هرگز موجبات خجلت و بی آبرویی دیگران را فراهم نخواهد آورد. ضمن آن که هرگز چنین درکی به دیگران تفویض نشده و احدی از ادراکی چون درک معصوم برخوردار نخواهد بود که حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه فرمودند: " ولا یقاس بآل محمد من هذه الامة احد." (10) احدی از این امت ( که برترین امتهاست) با آل محمد قابل مقایسه نخواهد بود. معصوم، جلوه تام خدا و مظهر ستارالعیوبی اوست و هرگز کسی را نمی توان در هیچ صفتی با او مقایسه نمود و از جمله آن صفات، اطلاع بر اسرار و خفیات تمام موجودات است.
شاید به ذهن بیاید که اطلاع معصوم از احوال و اسرار ما چه فایده ای دارد؟ در پاسخ باید گفت: اطلاع ولی تام الهی از اعمال و رفتار ما دارای فوائدی بسیار مهم است که ذیلا به برخی ازآنان اشاره می شود. 1- اگر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از اعمال و رفتار ما مطلع باشند در مصایب و مشکلات زندگی با دست غیببی خود مشکل گشای ما خواهند وبه طور مستقیم و یا غیر مستقیم به یاری ما خواهند شتافت. که در این مورد مطالب فراوانی در کتب مفصله از جمله " نجم الثاقب" اثر مرحوم آیت الله میرزا حسن نوری رحمة الله تعالی علیه و کتاب " دارالسلام" اثر مرحوم آیت الله شیخ محمود میثمی عراقی(11) رحمة الله تعالی علیه و کتب دیگری در مورد عنایات امام عصرعجل الله تعالی فرجه الشریف، به رشته تحریر درآمده است. 2- اطلاع آن حضرت از امور خیر و اعمال نیک باعث جلب رضایت ایشان شده و حتماً با دعای خیرشان باعث تأیید بیش از پیش ما خواهند بود، که بسیاری از تشرفات و عنایات ائمه هدی علیهم السلام حاکی از این مورد است. 3- به طور کلی بررسی هفتگی یا روزانه باعث دقت بیشتر ما شده و از طرفی دارای اثر تربیتی بسیار مثبتی خواهد بود. اگر بدانیم اعمال ما مورد دقت آن امام بزرگوار خواهد بود، حتماً سعی می کنیم عملی مطابق رضایت معصوم را در پرونده اعما ل خود ثبت کنیم. خاصه این که دعای خیر امام زمان علیه السلام باعث توفیق بیش از پیش ما خواهد بود. وجود مقدس حضرت حجة بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف در توقیعی به مرحوم شیخ مفید(ره) می فرمایند: " ... انا غیر مهملین لمراعاتکم ولا ناسین لذکرکم." " ... همانا در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم." امید آن که تمام اعمال ما مورد رضایت آن حضرت بوده و لحظه به لحظه در جلب رضایتش بکوشیم. پی نوشتها: 1- کافی، کتاب الحجة، ص 190. 2- همان. 3- تاویل الایات الظاهره، سید علی حسینی الاسترآبادی (نیمه دوم قرن دهم) به نقل از شواهد التنزیل. 4- بحارالانوار، ج 23، ص 343 . 5- ینابیع المعاجز، سید هاشم بحرانی ، ص 100. 6- بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، ج 1 ، باب 16. 7- کمال الدین، مرحوم صدوق، باب 31، حدیث 2. 8- احتجاج طبرسی ، ج 2، ص 323. 9- خرائج مرحوم راوندی، ص 92 . 10- نهج البلاغه. 11- در قدیم به شهر اراک (استان مرکزی)، عراق عجم گفته می شد.


یکشنبه 86 شهریور 4 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

انتظار

...

انتظار,ظهور , فرج, مصلح , این الفاظ دیگر چه می گویند در این بحبوحه وانفسا !
اصلا چرا باید منتظر بود ؟
 حالا کمی فکر کن ؛ نه به خودت به خلوت های نادرت , آنگاه که پس از مدت ها دوباره به خودت بر می گردی و خسته خسته چک می کنی کجای راهی و یا از خود می پرسی برای چه به دنیا آمدم و کجا می روم ؟ آنگاه که در ژرفای ضمیرت احساس درد و غربت می کنی , احساس میکنی که تو اینجا نیستی , حس می کنی که تو را بسته اند تا پرواز نکنی حس می کنیم زنجیرها تو را از درون و بیرون در بر گرفته اند ؛
آنگاه که برای لحظاتی با تمام وجود پروردگارت را حس میکنی ؛ آنگاه که سوسو های هدف مقدست تنها برای لحظاتی جان می گیرند و یا به احساس رهایی می رسی و تا می آیی نفسی تازه کنی ناگهان هاله های سیاه و مردابهای ابهام و تلاطم روزمرگی و غفلت ها از هر سو حمله ور می شوند و خدایت را از تو می گیرند و هدف مقدست را در خود فرو می برند و هویتت را می بلعند و تو در ژرفای ضمیر سوگمندانه دور شدنش را به نظاره می نشینی آنگاه که از خود بیگانگی های تو را از هر طرف احاطه می کنند , آنگاه که حس می کنی دوباره تو را از خودت و از خدای خودت جدا می کنند ؛ آنگاه که تو علی رغم میل باطنی در این تلاطم با پلیدی ها همراه می شوی , آنگاه که فریادهای خدا خواهی ات را درحنجره می خشکانند , آنگاه که گرمای نفس های ربانیت را در گلو منجمد می کنند و آن لحظات تلخی که تو را در مقابل هویت واقعی ات واحساسات فطریت به قیام وا می دارند !! آنگاه که ظلمت های درون و برون هم پیمان می شوند و تا ضربان خدا خواهی ات را به سکونی سیاه تبدیل کنند !!
از تو می پرسم :
آیا به عنوان راه نما شک داری ؟
مگر نه این است که خدایت صراحتا به تو این نوید را داده که لحظه ای از توجه به خلق غافل نبوده و بخواهیم بود ؟
مگر نه این است که است که آنکه به تو وجود بخشیده مهربان است و به سبب مهربانی هدایت گر توست ؟ مگر نه این است که به سبب مهربانی هدایت گر توست و به سبب هدایت گری برای هر نیازت , پاسخی قرار داده ؟ براستی فکر کن ! پس پاسخ نیاز تو کجاست ؟ و در کدامین خطه این عالم خاکی ! آرامش حقیقی کجاست ؟ حامی تو در راه کمال کیست ؟
آیا باور نداری که منجی نیاز تووست برای رسیدن به او ! برای نزدیک شدن به درگاهش ؟
آگاه باش که که این همان ظلمات غفلت است غفلتی تدارک دیده شده که باورت را از تو می گیرد و آن را در پس دیوارهای وهم و تردید له کنند ؟
پس تلاش کن !
آری باور این نیاز را با تمام نیرو حفظ کن " نیاز به منجی " هان گوش دل باز کن : می شنوی ؟ نوید یاری را می گویم آخر می گویند کسی می آید که ظلمت ها را می درد . می آید و مقدسات را غبار روبی می کند می آید و با نگاه مهربانش قدم های لرزانت را استوار می سازد .
می آید و وجودش ابهام را می زداید . می گویند گرمای دستانش قلب های منجمد را دوباره به تپش وا می دارد . , و دلهای خسته را تسلی می بخشد میگویند می آید و انسانیت به برکت وجودش قد علم می کند . آری او می آید تا خودمان بر میگردیم ! او می آید تا خودمان شویم ! او می آید تا به خدایمان نزدیک شویم می آید تا ارتباطمان با هستی بخشمان به چند لحظه شیرین اما کوتاه خلاصه نشود .او می آید و زنجیرها را پاره می کند .
او می آید تا پایان بخشد دورانی را که حاضر شدن مرمان در محضر خدایشان تنها یا از برای بخشش .



دوشنبه 86 مرداد 22 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

متن نمایشنامه

بسم‌الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج
فضا
تاریک، عده‌ای روی زمین دراز کشیده و خوابیده‌اند. شبیه محلی که همه مردم مرده باشند. نور موضعی از روی تک تک افراد عبور می‌کند اما این عبور به شکلی است که لحظاتی مکث هم دارد. بعد از عبور نور قرمز رنگ از سمت راست سن، نوری دایره‌ای و بزرگ به شکلی که خورشید را تداعی کند حرکت می‌کند. آرام و با وقار به وسط صحنه می‌رسد.
جنازه‌ها مختصر حرکتی می‌کنند و آرام آرام یکی از جنازه‌ها می‌نشیند. به دنبال آن دو
می
، بعدی و بعد هم نفر سوم می‌نشیند. توجه هر سه آنها معطوف به خورشید است.
چند لحظه بعد از گوشه سن بازیگری که به عنوان نماد شیطان، ماسک مخوفی به صورت زده ظاهر می‌شود. چند قدم پیش می‌آید و بعد جلوی سن می‌ایستد (رو به تماشاچی‌ها)
دو دست خود را باز می‌کند و بعد به سمت خورشید برمی‌گردد. نور خورشید او را آزار می‌دهد. آستین خو
د
را جلوی صورت می‌گیرد و باز هم به سمت تماشاچی‌ها بر می‌گردد.
خورشید حرکت می‌کند.
یکی از جنازه‌هایی که مبهوت خورشید بود آرام آرام می‌ایستد.
خورشید حرکت می‌کند و نقطه‌ای از سن را که پرچمی روی آن افتاده روشن می‌کند.
شخص به سمت پرچم می‌رود. آن را بلند می‌کند و می‌ایستد. شیطان به سمت او می‌رود و شرو
ع به عشوه‌گری و گردیدن به دور او می‌کند. دستان خود را باز می‌کند و همه بدنش را می‌لرزاند و می‌چرخد
مرد سر به آسمان دارد و غروب خورشید را نگاه می‌کند.
خورشید در غروب فرو می‌رود. شیطان نا امید از او به سمت دو نفر دیگر می‌رود و شروع به همان حرکاتی می‌کند که در مقابل مرد شماره 1 کرده بود. دو نفر مبهوت و فریفته می‌شوند و چهار دست و پا به دنبال شیطان می‌روند. شیطان به گوشه‌ای می‌رود و می‌ایستد. دو نفر مشغول سجده و نیایش انسان لحظاتی بعد خورشید دوباره طلوع کند در طی این طلوع تعداد دیگری ازجنازه‌ها
می‌نشینند.
طلوع و غروب و رقص و حرکات شیطان با سرعت بیشتری یاز
د
ه بار تکرار می‌شود.
در نهایت بعد از طلوع و غروب یازدهم و مرتبه دوازدهم بعد از رقص و حرکات شیطان تمام جمعیت دیگری که روی زمین خوابیده بودند بغیر از سه نفر که به پرچم تکیه داده‌اند همگی مفتون و فریفته شیطان می‌شوند و دور او حلقه
زده
می‌نشینند و مشغول نیایش او می‌شوند.
صدای پای اسب که همراه هر طلوع شنیده می‌شد به گوش می‌رسد اما از خورشید خبری نیست.
هر بار که این صدا می‌آید سه نفری که زیر پرچم‌اند بیتاب و پریشان به راه می‌افتند و پرچم را در وسط سن می‌گردانند می‌ایستند و با دستان خود جلوی پیشانیشان سایه‌بان می‌سازند و به دنبال خورشید به سمت راست سن توجه می‌کنند.
اما صدا که قطع شد از خورشید خبری نیست.
و هر بار شیطان با دیدن این صحنه قهقهه می‌زند و در وسط سن می‌رقصند تا این که صدا باز به گوش برسد.
با شنیدن صدا هراسان و مضطرب سرجای خود باز می‌گردد و منتظر می‌ماند اما وقتی خورشید
طلوع نمی‌کند دوباره به کار خود ادامه می‌دهد. بعد از سومین دفعه‌ای که صدا به گوش می‌رسد و از خورشید خبری نیست بی‌تا‌بی سه نفر به اوج می‌رسد و این بی‌تابی با قهقهه شیطان در می‌آمیزد.
سه نفر دست به پیشان
ی خود زده و به مشرق نگاه می‌کنند. بی‌تابی به اوج می‌رسد و هر سه از خستگی می‌نشینند. دستها
را به بالا می‌گیرند. یکی از سه نفر شروع به گفتن اذان می‌کنند. با شنیدن صدای پای اسب سرها معطوف به مشرق می‌شود اما خورشید از غرب طلوع می‌کند آرام و با وقار به وسط سن می‌آید. صحنه پرنور و پرنورتر می‌شود.
سه نفر پرچم به دست به سمت دیگرانی که دور شیطان حلقه زده‌اند می‌روند. و شیطان که نور
آزارش می‌دهد آستینش را جلوی صورت خود گرفته و از صحنه خارج می‌شود.
سه نفر به دور دیگران می‌گردند و می‌گردند تا این‌که همه بلند می شوند به وسط سن می‌آیند. پرچم در وسط آنهاست و همگی دست به آسمان بلند می‌کنند.


سه شنبه 86 مرداد 16 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

انتظار یعنی....

انتظار یعنی احساس تنگنا !
تا وقتی احساس تنگنا نکنیم منتظر نمی شیم. این احساس تنگنا هم فی هذه السّاعة و فی کلّ ساعة باید باشد. اصلاً فرج در مقابل تنگناست. من در بهترین جمع ها هم باشم باید بگم: باز هم جمع با یوسف فاطمه یه چیز دیگه ای می شه.

انتظار یعنی احساس فقر!
هر چی هم داشته باشم تا وقتی امامم بالای سرم نباشد فقیرم. این زبان حال ما باید باشد: یا أیِها العزیز! مسّنا و أهلنا الضُرّ و جئنا ببضعة مزجاة فأوف لنا الکیل و تصدّق علینا 12/88. چقدر حال ما بدون او حالت ضُرّ است؟ چند بار در روز دستمون را جلوی او دراز می کنیم که: آقا! تصدّق علینا؟ همین مشکل ماست! حتماً در سخنرانی های عمومی از مقام معظم رهبری شنیدید که می فرماید: اگر شکوه ای داشته باشم به امام زمان می گویم. او احساس فقر می کند، ولی من و شما بیشتر اوقات فیلم بازی می کنیم.

انتظار یعنی احساس غربت!
شما دیدید مادر مفقود الأثر را؟ هر چقدر هم دورش جمع باشند، باز هم چشمش به در است. منتظر است که عزیزش بیاید.

انتظار یعنی احساس تاریکی!
تا باور نکنم این عالم تاریک است. تا باور نکنم کوچه پس کوچه های دانشگاه، ادارات، جامعه تاریک است منتظر او نمی شوم. اگر نور یوسف فاطمه نباشد همه می خوریم زمین. بزرگ تر از ماها خوردند زمین رفقا! با یک لحظه احساس استغنی خوردند زمین. کلّا إن الإنسان لیطغی، أن رآه استغنی 96/6.

انتظار یعنی احساس جهل!
می خوام از امام براتون بگم. حاج آقا مصطفی به امام می گویند که: «چرا شما وقتی می روید زیارت حضرت امیرعلیه السلام ، عباتون را روی سرتون می کشید؟ آخه شما مر جع تقلید هستید.» امام می فرمایند همه ی ما در این خونه بی سوادیم. آن وقت خیلی از ما فقط بلدیم با الفاظ بازی کنیم، مستمعین را سرگرم کنیم.

انتظار یعنی احساس عطش!
چند بار شده نصف شب از جا بلند شیم، سرمون را بگذاریم به دیوار، بگیم آقا چرا نمی آیید ما که مردیم از تشنگی. ما که مردیم از بی آبی .

انتظار یعنی احساس یتیم بودن!
فرزند شهیدی بود که می گفت: شبی یک صفحه می نویسم بابا، که بابام یادم نره. آیا ما هم شبی یک بار می گیم یا صاحب الزمان؟! آیا هر روز صبح که چشمامون را باز می کنیم به اماممون سلام می دیم؟!

انتظار یعنی احساس گمراهی!

انتظار یعنی احساس اضطراب!

انتظار یعنی احساس قطره داشتن!
منتظر اقیانوس بودن!

....


 



دوشنبه 86 مرداد 15 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

نامه به صاحب الزمان(عج)

به نام رب مهدی آل محمد
درد دل نامه ای برای آن که عنایتش همیشه جاری است .
مو لا ی من دیگر رمقی برایم نمانده است .هر روز که می گذرد انتظار بیشتر ا زپیش امان ا ز من می گیرد .آقا خسته ام خسته وگویا هر چه به روز میلا دت نزدیک تر میشود خستگی ودلتنگی ام بیشتر میشود .
گفته ای که در دلهای خسته خانه داری . به مادرت زهرا که من هم دلی خسته دارم ولی با این وجود هنوز هم قدوم مبا رکتت را در خانه دلم حس نمی کنم .
میدانم که غبار وجودم را گرفته .سردی گرمای وجودم را قبض کرده .اما ای نور تو که می توانی در وجود من بتابی وگرمش کنی وبا فروغ وطلوع زیبایت رخوت وسستی ام را به قیامی قطعی مبدل نمایی .
مولای من ! این روزها چشمانم مرا بیشتر می آزارد .آذین کوچه وخیابان داغ دلم را زنده میکند .
جشن تولد برای کسی که سبب طول غیابش اعمال من وامثال من است .
بگو مولای من در کدامین سرزمین به دنبالت بگردم .تا به کی در بیابان وجودم از برای دیدار وصالت بدوم .
بیا ودستی بر سرم بکش .سراپای وجودم اشتیاق پر التهابی است که با نزدیک شدن نیمه شعبان بیشتر وبیشتر می شود . آقا ! چقدر دوست دارم که سرم را بر دامانت بگذارم وتا میتوانم گریه کنم .
گریه ای به قدمت 1170 سال انتظار تو .
به زودی او می آید تا تو خدایت را راحت تر صدا بزنی واین جا ست که انتظار مفهوم می یابد پس العجل العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان.



شنبه 86 مرداد 13 | نظر

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

شناخت کوتاه از حضرت مهدى(عج)

عشق یار 

نام: .............................محمّد.

   پدر:.............................. امام حسن عسکرى(ع   )

   مادر:............................. نرجس       

  القاب:......... .................حجت ، خاتم ، صاحب الزّمان ، قائم ، منتظَر ، و از همه مشهورتر مهدى.

   شکل:................ .......چون ستاره درخشان نورانى ، و داراى خالى سیاه بر گونه راست .

 زاد روز:........................شب نیمه شعبان 255 ، هنگام طلوع فجر            

 زادگاه:....................... شهر سامراء.

 غیبت صغرى:............... از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.
.

نمایندگان:.................. چهار نفر از شخصیّت هاى شیعه به نامهاى:

 1 ) ــ ابو عمرو ، عثمان بن سعید بن عمرو عمرى اسدى ، وکیل و نماینده پیشین امام هادى و امام عسکرى علیهما السّلام.

 2  )  ــ فرزند او ، ابو جعفر ، محمد بن عثمان بن سعید ، در گذشته 304.

 3  )  ــ أبوالقاسم ، حسین بن روح بن ابى بحر نوبختى ، در گذشته 326.

 4  ) ــ ابوالحسن على بن محمد سمرى ، در گذشته 329.

 محل اقامت نامبردگان بغداد ، و کلیّه امور شیعیان و خواسته ها و نامه هاى آنان به وسیله این چهار نفر انجام و ردّ و بدل مى

شد; و آرامگاه آنان نیز در بغداد مشهور است.

 غیبت کبرى:با در گذشت چهارمین نماینده و سفیر آن حضرت از سال 329 آغاز گردید; و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قیام آن بزرگوار ، همچنان ادامه خواهد داشت.

 نمـایندگان و وظـیفه مردم در دوران غیبت کبرى:  

    کسیکه فقیه خویشتن دار ، مخالف هواى نفس ، و فرمانبر امر خداوند باشد ، او نماینده امام زمان است; و بر
 دیگران لازم است از او پیروى کنند; زیرا اینگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّت اند ، و امام از طرف خداوند بر آنان حجت باشد   

 هنگام ظهور: آنگاه که منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد; مردم دلباخته او شوند; و از کسى جز او سخن نگویند.

 محل ظهور ......................................... مکّه معظّمه.

 محل بیعت ( تعهّد مردم در پیروى از امام )...............مسجدالحرام ، میان رکن و مقام

نشانى .......................  فرشته اى از بالاى سر او فریاد مى زند: این مهدى است ، او را پیروى کنید.

 یادگار أنبیاء.............انگشتر سلیمان در انگشت او ، عصاى موسى در دستش ، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.

 یاران............ ( 313) سیصد و سیزده نفر ( به عدد اصحاب بدر ) ، افرادى باشند که هسته مرکزى زمامدارى او را تشکیل دهند

و در حقیقت کارگردانان اصلى قیام مهدى(ع) ، و کارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود که از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آیند.

 روش حکومتى:..............................بر اساس قرآن و سیره پیامبر(ص) و امام امیرمؤمنان(ع)

شعاع و دامنه حکومت:................ .. سراسر جهان را فرا گیرد; و زمین را از عدل و داد پر کند

 در حالى که از جور و ستم پر شده باشد.

 مرکز حکومت ....................مسجد کوفه، ــ  مرکز خلافت و حکومت جدّ بزرگوارش على(ع) ــ .

چگونگى پیروزى بر دشمنان   .......................   همانند پیروزى جدّ عالى مقامش پیامبر اکـرم(ص) بر کافران و مشرکـان ،

 خداوند او را با گـروههاى منظّم هزار نفرى از فرشتگان یا سه هزار نفرى که از آسمان فرود آمدند  یا پنج هزار نفرى که داراى نشان مخصوص بودند  مدد داد; و نیز در جبهه هاى جنگ یاریش کند ، آنچنان که مؤمنان را در حال شکست در بدر و دیگر جبهه هاى فراوان و روز تاریخى حنین  یارى و پیروز فرمود و در جنگ احزاب ، رعب و وحشت در دل کفار و مشرکان فرو ریخت

مدت زمامدارى .......................روایات که ـ اکثراً مربوط به اهل تسنّن است ـ در این باره باختلاف سخن گفته ، امّا به عقیده شیعه خدا آگاه است.

وزیر و معاون..........................عیسى(ع) از آسمان فرود آید و به عنوان وزیر با حضرتش همکارى نماید.

برکات حکومت و رهبرى او ........درهاى خیر و برکت از آسمان به  روى مردم گشوده شود; عمرها به درازا کشد; مردم همه در رفاه و بى نیازى بسر برند; شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پیوسته گردند ، آنچنان که مسافران را به برداشتن توشه نیازى نخواهد بود; و اگر زنى یا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند کسى را با آنها کارى نباشد.



جمعه 86 مرداد 12 | نظر بدهید

طبقه بندی: آشتی با امام زمان

 

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Blog Skin