عصر حکومت مهدی و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی
|
|
عصر حکومت مهدی و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی حس کنجکاوی و آینده نگری، انسان را وا میدارد تا درباره آینده بشر و جهان تحقیق کند و در پی پاسخ این پرسش باشد که آینده چگونه خواهد بود؟. در حکومت حضرت مهدی(عج) پیروان ادیان الهی، مانند مسیحیت، یهودیت و زرتشتی چه وضعیتی خواند داشت؟. آیا از میان خواهند رفت یا میتوانند در صورت عدم توطئه و جنگ و کارزار نظامی، در کنار مسلمانان زندگی مسالمت آمیز داشته باشند؟. البته در عصر ظهور، دین حاکم ـ که دلایل حقانیت آن بر همگان روشن شده است ـ دین اسلام است. در آن عصر انسانها گروه گروه به دین اسلام می گرایند، ولی درعین حال این امر قابل پیش بینی است که برخی از پیروان دیگر ادیان، اسلام نیاورند و بر باورهای دینی خویش پای فشارند؛ کسانی که هیچ ضدیتی با دین اسلام نشان ندهند، بلکه خواهان زندگی مسالمت آمیز با مسلمانان باشند. سنت و روش حکومت منجی عالم، حضرت مهدی(عج)، همانند سیره و روش پیامبر اکرم(ص) خواهد بود. در واقع او احیاگر دین محمدی(ص) است و سنت پیامبر اکرم(ص) برگرفته از آموزه های آسمانی قرآن کریم است که درباره همزیستی مسالمت آمیز با پیروان ادیان آسمانی دستورهای صریحی میدهد. بنابراین پرسش فوق به این پرسش باز میگردد که اساساً دیدگاه قرآن کریم درباره تعامل و رفتار با پیروان ادیان آسمانی چیست. از این رو بخشی از این پژوهش به بیان دیدگاه قرآن کریم مربوط میشود. این اندیشه که انسانها در عصر ظهور و حکومت منجی همه پیرو دین مبین اسلام هستند، دور از واقعیت است. البته همانگونه که گذشت، دین غالب و حاکم اسلام است؛ به گونه ای که حتی زمینه برای فعالیت پیروان دیگر ادیان فراهم نیست، ولی اینگونه نیست که این گروه اندک از پیروان ادیان آسمانی برای تغییرعقیده خویش زیر فشار باشند؛ زیرا اصل قرآنی میفرماید: لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ]?[؛ در پذیرش دین اجباری نیست. از سوی دیگر جنگ با آنان که به سلاح دست نبرده اند و در پی درگیری مسلحانه نیستند، بلکه پیشنهاد صلح و زندگی مسالمت آمیز میدهند، منطقی به نظر نمیآید. پاسخ به این پرسش از این جهت اهمیت دارد که امروزه در جهان غرب تبلیغات شدیدی علیه اسلام و مهدویت صورت میگیرد. به تازگی فیلمی به نام پیشگوییهای نوستر آداموس به زبانهای مختلف دوبله شده است. نوستر آداموس از آمدن فردی از نسل جدید پیامبران از جزیرة العرب خبر میدهد و میگوید: او بر دنیا مسلط میشود. سخنگوی آن فیلم مصلح جهانی را ضدّ مسیح و بر هم زننده عالم و ویران کننده جهان معرفی میکند و به صراحت میگوید: باید کاری کرد که این مسأله پیش نیاید و او نتواند کشورهای بزرگ مثل امریکا و فرانسه را از میان ببرد و مسیحیت را نابود کند. این فیلم نمونه ای از فعالیتهای شیطانی است؛ زیرا در پایان به صورت مرموزی احساس تنفر از چنین شخصی در بینندگان ایجاد میشود؛ چراکه مردم جهان به طور فطری از خشونت و خونریزی واهمه دارند. آنها شخصی را که میگویند منجی جهان است، ولی چنین خونریزی میکند، نمی پذیرند و این همان هدف شیطانی است که در این فیلم پی گرفته میشود تا زمینه پذیرش آن حضرت را در مردم جهان از میان ببرد. طرفداران ادیان بزرگ جهان میدانند که مجری عدل الهی ضدّ مسیح نیست، بلکه او حضرت مسیح را روح الله و کلمةالله میداند. مسیح(ع) نیز با او همراهی میکند و از آسمان به زمین میآید و به او یاری میرساند. مصلح جهانی برای برقراری عدالت و برچیدن ستم میآید و محال است که خودش، بر هم زننده نظم عالم و ویران کننده جهان باشد. متأسفانه امروزه بسیاری از تجاوز طلبی های آمریکا به دیگر کشورهای مستقل، با پشتیبانی آموزه های مسیحت بنیادگرا و همراهی کشیشان و کلیسای این نحله از مسیحیت صورت میگیرد. این نحله، صهیونیسم مسیحی نام دارد که در همگرایی با صهیونیسم، به ظهور دوباره حضرت مسیح در بیت المقدس و نجات یهودیان و نابودی دیگر ادیان، تمدنها و فرهنگهای متعارض با خویش از جمله مسلمانان به دست این منجی معتقدند. آنها در این راستا هر گونه اعمال جنایت، سرکوبی و سنگدلی ها را به عنوان زمینه سازی برای ظهور منجی موعود مسیحی توجیه میکنند. بنابراین هم پیمانی مستحکم زمامداران آمریکایی با صهیونیسم در این باره توجیه پذیر است. در مقابل کم نیستند شرق شناسانی که برای اسلام نهایت احترام را قائل اند و در انتظار منجی جهانی و صلح و امنیت همه جانبه هستند. برنارد شاو، نویسنده معروف انگلیسی، در مقدمه کتاب محمد رسول الله(ص) میگوید: من همیشه به دین محمد(ص) به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش نهایت احترام را داشته ام. به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد تفوق و تسلط بر حالات گوناگون و صور متغیر زندگی و مواجهه با قرون مختلف را دارد. چنین پیش بینی میکنم و از هم اکنون آثارش پدیدار شده است که ایمان محمد(ص) مورد قبول اروپای فردا خواهد بود. روحانیان قرون وسطی، در نتیجه جهالت یا تعصب، شمایل تاریکی از آیین محمد(ص) رسم میکردند. او به چشم آنها از روی کینه و عصبیت ضدّ مسیح جلوه کرده بود. من درباره این مرد؛ این مرد فوق العاده مطالعه کردم و به این نتیجه رسیدم که نه تنها ضدّ مسیح نبوده، بلکه باید ناجی بشر نامیده شود. به عقیده من اگر مردی چون او صاحب اختیار دنیای جدید شود، طوری مسائل و مشکلات دنیا حل خواهد شد که صلح و سعادت بشر تأمین خواهد شد.]?[
در هر حال از آیات قرآن کریم برمی آید که ادیان دیگر هم تا قیامت طرفدار دارند. دلیلی نداریم که در عصر ظهور، حضرت مهدی(عج)، همگان را به پذیرش اسلام مجبورکنند. چه بسا افرادی بر اثر اشتباه یا تعصب بر عقیده پیشین باقی بمانند؛ هرچند اکثریت به نظام توحیدی اسلام گرایش خواهند کرد و این امر طبیعی است.
? مفهوم همزیستی مسالمت آمیز و ضرورت آن الف) مفهوم زندگی مسالمت آمیز همزیستی در لغت به معنای باهم زندگی کردن، زندگانی مردم دو کشور با کمک اقتصادی و سیاسی به همدیگر و در اصطلاح گیاه شناسی شریک بودن دو گیاه در زندگی با یکدیگر [است].]?[ نیز در تعریف آن گفته شده است: همزیستی، با هم زیستن، زندگی دو تن یا دو گروه با یک دیگر [است]؛ درحالی که شاید مناسب یکدیگر نباشند.(?) واژه های معادل کلمه مورد نظر در زبان عربی عبارت است از: تصالح، تسالم، الحیاة السلمی.]?[ مهمترین واژه های که در زبان عربی معادل عبارت همزیستی مسالمت آمیز به کار برده میشود، واژه التعایش السلمی است. عرب میگوید: تعایش القوم بالالفة و المودة؛ مردم براساس الفت و دوستی زندگی میکنند (عاشوا مجتمعین علی الالفة والمودة).]?[
همزیستی مسالمت آمیز در اصطلاح حقوق بین الملل عبارت است از: چگونگی مناسبات، بین ممالکی که دولتهای آن دارای نظام اجتماعی و سیاسی مختلف هستند؛ یعنی رعایت اصول حق حاکمیت، برابری حقوق، مصونیت و تمامیت ارضی هر کشور کوچک یا بزرگ، عدم مداخله در امور داخلی دیگر کشورها، احترام به حق تمامی توده ها در گزینش آزاد نظام اجتماعی خویش و فیصله بخشیدن به مسائل بین المللی از طریق مذاکره. به هر حال، آنچه مورد نظر فرهنگ نویسان و دانشمندان حقوق بین الملل است، این است که در پرتو این اصل مهم، مردم کشورها با وجود مذاهب و باورهای گوناگون در آرامش و صلح و همکاری با یکدیگر به سر برند و اختلاف ها را از راههای مسالمت آمیز حل و فصل کنند. همزیستی مسالمت آمیز از واژگان حقوق بین الملل است، ولی در حقوق داخلی نیز کاربرد دارد و منظور از آن این است که مردم یک کشور با وجود مذاهب، باورها و نژادهای گوناگون، با یک دیگر زندگی مسالمت آمیز داشته باشند.
در عصر حضرت مهدی(عج) حکومت واحد جهانی حاکم میشود. در این حالت مرز میان کشورها به مفهوم کنونی آن وجود نخواهد داشت؛ بنابراین همزیستی مسالمت آمیز از واژگان حقوق داخلی خواهد شد نه از اصطلاحات حقوق بین الملل. در هر حال منظور از همزیستی مسالمت آمیز در عصر ظهور آن است که مسلمانان با پیروان دیگر ادیان آسمانی که دست به سلاح نبرده اند و حاضرند زیر لوای حکومت اسلامی باشند، زندگانی مسالمت آمیز و صلح گونه داشته باشند.
ب) ضرورت همزیستی مسالمت آمیز ?) آرزوی قلبی انسانها در طول تاریخ امروزه فیلسوفان سیاسی معتقدند هر حکومتی باید بتواند امنیت، عدالت، اقتصاد سالم، آزادی، حقوق انسانی، بهداشت و مانند آن را برای بشر به ارمغان آورد. انتظار توده مردم و شهروندان نیز در هر جامعه ای از حاکمان این است که بتوانند شرایط زندگی جمعی و همزیستی مسالمت آمیز را فراهم سازند. همزیستی مسالمت آمیز میان انسانها دو صورت دارد: ? همزیستی مسالمت آمیز میان انسانهای یک جامعه یا کشور؛ ? همزیستی مسالمت آمیز میان جوامع و ملتهای گوناگون. برخی از حکومتها توانسته اند همزیستی مسالمت آمیز و عدالت اجتماعی را در یک جامعه عملی کنند و امنیت، عدالت، بهداشت و آزادی را در جامعه خود در حد نسبی رشد دهند، ولی همزیستی مسالمت آمیز در میان جوامع و کشورهای متفاوت و در کل جهان، هیچگاه حتی در تاریخ ادیان هم به صورت کامل تحقق نیافته است.[7] همزیستی مسالمت آمیز، امنیت خاطر، ستم نکردن و ستم ندیدن از دیگران و خشنودی مردم، از بزرگترین دغدغه های اجتماعی بشر در طول تاریخ بوده است. در عصر مهدوی، انسانها دگرگون میشوند و عقلشان کامل خواهد شد. امیرمؤمنان، علی(ع) در این باره میفرماید: «اذ قام قائمنا وضع الله یده علی رؤوس العباد فجمع بها و کملت به احلامهم.»[8] «هرگاه قائم ما قیام کند، خداوند دستش را بر سر بندگانش قرار دهد، پس عقلهایشان جمع و بردباریشان کامل گردد.» به سبب رشد و تقوا و ایمان در همه جهان، مردم از ستم ستمگران در امان خواهند بود، آنچه درعصرغیبت چه بسا در یک خانواده، شهر یا کشور کمتر دیده شود، پس از عصر ظهور در همه عالم دیده خواهد شد؛ به گونه ای که جوامع بشری از تمامی آسیبها و موانع همزیستی، رهایی خواهند یافت. از این رو، میتوان تصور کرد که با «دکترین مهدویت» در عصر ظهور، قرائتی جدید از عالم و آدم خواهیم داشت. حضرت امام علی(ع) در توصیف بیعت یاران حضرت مهدی(عج) میفرمایند: «با او بیعت میکنند که دزدی نکنند، زنا نکنند، مسلمانی را دشنام ندهند؛ خون کسی را به ناحق نریزند، به آبروی کسی لطمه نزنند، به خانه کسی هجوم نبرند و...» .[9] انسان عصر مهدوی براساس مهرورزی بر همنوعان و احسان به خلق، فراتر از قوانین اجتماعی به وحدت انسانی با همنوعان میرسد. او همه را از جنس خود می بیند و منافع دیگران را هم چون منافع خویش می شمارد و از منافعشان پشتیبانی میکند.
?) تأمین امنیت در سایه صلح و همزیستی، امنیت حاصل میشود که همواره از آرزوهای جامعه بشری بوده است. بشر همواره از جنگ، خاطره خوشی نداشته است. رفاه، پیشرفت و افزایش تواناییها و استعدادهای فردی و اجتماعی، مرهون وجود امنیت است. از نظر اسلام، «امنیت» چه از نظر عقیده و چه از نظر اجتماعی اش، اهمیت فوق العاده ای دارد. اسلام، «ایمان» را عاملی برای «امنیت درونی» میداند: «الایمان هو التصدیق الذی معه الامن.»[10] «ایمان عبارت است از تصدیق [خدا، پیامبر و روز جزا] که همراه با آن، امنیت است.» در اسلام، از «کعبه»، یعنی مقدس ترین مکان، با صفت«امن» یاد شده است. «وَ إِذْ جَعَلْنَا الْبَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَ أَمْناً»[11] «و آنگاه که کعبه را وسیله بهره وری و کسب ثواب و جایگاه امن قرار دادیم.» قرآن، نتیجه اعمال خوب بندگان صالح را ورود به جایگاه امن میداند و میفرماید: «ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِینَ»[12] «به بهشت برین وارد شوید؛ درحالی که از صلح و امنیت برخوردارید.» دین مبین اسلام، خود را از نظر ماهیت به «حالت امنیت آور» معرفی کرده است: «فجعله امنا لمن عقله» [13] «خداوند اسلام را وسیله امنیت برای کسی قرار داد که به آن بگرود.» همچنین هدف از برپایی حکومت و نظام سیاسی مبتنی بر قوانین وحی، «تأمین امنیت» است: «فیامن المظلومون من عبادک.»[14] « [بدان جهت حکومت را پذیرفتم که... ] ستم دیدگان از بندگانت احساس امنیت کنند.»
برپایی عدالت، امنیت و صلح بین المللی، بزرگترین رسالت جهانی امام عصر(عج) است. بی تردید برای ساختن جامعه توحیدی و تشکیل حکومت جهانی بنابر آموزه های وحی، پایه نخستین و کارمایه اصلی، «عدالت گستری» است. از اینرو، در بیشتر احادیث مربوط به امام موعود(عج)، بر عدل گستری و ظلم ستیزی آن بزرگوار تأکید شده است. امام حسین(ع) فرمود: «لو لمیبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم، حتی یخرج رجل من ولدی، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذالک سمعت رسول الله یقول.»[15] «اگر از دنیا جز یک روز باقی نمانده باشد، خداوند آن روز را دراز گرداند تا مردی از فرزندان من قیام کند و زمین را از عدل و داد پر سازد؛ پس از آن که ستم و بیداد آکنده باشد.» وجود امنیت و صلح از نیازهای ضروری و آروزهای انسان درطول تاریخ بوده است. امنیت در تمام بخشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، زمینه ساز همه فعالیتهای مفید است و شرط لازم برای رشد و تکامل فرد و جامعه می باشد. امنیت وصلح در بعد جهانی آن اهمیت ویژه ای دارد. در پرتو آن، تضاد و درگیری به حداقل میرسد، و در صورت رواج تضاد و درگیری، هر کشور در محدوده حقوق خویش محدود میشود و قانون، مانع تجاوز و دست اندازی آن است. امام مهدی(عج) پدید آورنده امنیت جهانی است؛ امنیتی که بشر در تمام دوران تاریخ خود مانند آن را ندیده است. او علل و عوامل دلهره، نگرانی و ترس را نابود میکند و هراس انگیزان را از سر راه جامعه سالم جهانی بر میدارد. امام علی(ع) فرمود: «و بنا یدفع الله الکلب... و لو قام قائمنا لذهبت الشحنا من القلوب العباد، واصطلحت السباع والبهائم حتی تمشی المراة بین العراق الی الشام... علی راسها زینتها لایهیجها سبع ولاتخافه...» .[16] «به دست ما [=حکومت ما] روزگار سختیها و تشنه کامیها سپری شود... و چون قائم ما قیام کند، کینه ها از دلها بیرون میرود؛ حیوانات نیز با هم سازگاری کنند. در آن روزگار، زن، با همه زیور خویش، از عراق درآید و تا شام برود و از هیچ نترسد...» . هرچند تصور این امور برای ما دشوار است، این وعده حق خداست و خداوند پیمان شکن نیست. چنین روزگاری پدید خواهد آمد و عدالت، امنیت و صلح در جهان، فراگیر خواهد شد.
|
یکشنبه 86 دی 23 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
هشدار به بزرگترین آسیب در حوزه مهدویت
|
|
گره زدن اندیشه مهدویت با خواب و رویا بزرگترین آسیب در این حوزه است عضو مجلس خبرگان با اشاره به تأکیدات قرآن کریم بر مسئله مهدویت بر لزوم جلوگیری از ورود خواب، رویا و خرافه به این حوزه تأکید کرد.حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران پیرامون آسیب های مهدویت به خبرنگار شبستان گفت: اعتقاد به مهدویت عقیده ای بین المللی در جهان اسلام است و شیعه و سنی همه آن را باور دارند وظیفه ما حفظ این اعتقاد و عرضه آن با همین استحکام است. وی انکار مهدویت را انکار اسلام و پیامبر دانست و اظهار داشت: بیش از 360 آیه از قرآن کریم، بیش از 2 هزار روایت از پیامبر اکرم (ص) و بیش از 500 روایت از معصومین دیگر پیرامون مسئله مهدویت است. وی مهدویت را اندیشه ای مستند و مستدل خواند و بیان کرد: گره زدن اعتقاد به مهدویت به خواب و رویا آسیبی جدی برای این حوزه است و ادعای دروغین ارتباط با امام زمان (عج) و شرفیاب شدن به حضور حضرت خلاف شیوه بزرگان دین ما است. عضو مجلس خبرگان رهبری با اشاره به اینکه عده ای هم که توفیق تشرف خدمت حضرت ولی عصر (عج) را داشتند، بروز نمی دهند، خاطرنشان کرد: توفیق تشرف تنها برای کسانی اتفاق می افتد که از سوی حضرت حجت برگزیده شده باشند و باید مراقب سوء استفاده ها در این حوزه بود.
|
|
|
|
|
دوشنبه 86 دی 17 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
نقشاندیشه مهدویت در منزلت شیعه
|
|
جاهلیت از گذشته تا حال هرگاه از جاهلیت سخن به میان می آید، چنین به نظر می رسد که جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروز در دوران عقلانیت بشر، سخن از آن، سخنی گزاف و خارج از تمدن است. اما با تامل در مفهوم جاهلیت و آنچه که بر بشر امروز می گذرد، روشن می شود که این معضل بزرگ، امروز هم گریبان گیر بشر است.
جاهلیت چیست؟ و آیا با همه تحولات علمی و ترقیات بشر در قرون اخیر، به کارگیری لفظ جاهلیت در مورد انسان عصر حاضر صحیح است؟ جاهلیت نخستین (جاهلیت اُولی به تعبیر قرآن) و جاهلیت نوین (جاهلیت ثانی) به چه معنا است؟ و آثار و علائم جاهلیت دوران ما چیست؟ اینها مسائلی است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
جاهلیت از دیدگاه قرآن و روایات چنانکه اشاره شد قرآن و روایات راجع به جاهلیت، تعاریفی دارند که توجه به آن، بسیاری از حقایق را روشن می سازد. خداوند در قرآن می فرماید: اِذ جَعَلَ الذِینَ کَفَرُوا فِی قُلوبِهِم الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجَاهِلِیَّة آنگاه که کافران در دلهای خود تعصب (آنهم) تعصب جاهلی قرار دادهاند.1 حمیت از ماده «حَمی» به معنای حرارت است و سپس در معنای غضب، و بعد از آن در معنای نخوت و تعصب آمیخته با غضب به کار رفته است. علی(ع) در خطبه قاصعه بارها روی این معنا تکیه کرده است و در مذمت ابلیس که پیشوای مستکبران بود می فرماید: صَدَّقَهُ بِهِ اَبنَاءُ الحَمیَّةِ وَ اِخوانُ العَصَبِیَّة وَ فَرَسانُ الکِبرِ وَ الجَاهِلِیَّةِ او را فرزندان نخوت و حمیت و برادران عصبیت و سواران برمرکب کبر و جهالت تصدیق کردند. و در جای دیگر- در همین خطبه- به هنگامی که مردم را از تعصبات جاهلیت بر حذر می دارد، می فرماید: شراره های تعصب و کینه های جاهلی را که در قلب دارید خاموش سازید، که این نخوت و حمیت و تعصب ناروا در میان مسلمانان، از القائات و نخوتها و وسوسه های شیطان است.2
در حدیثی از امام علی بن الحسین(ع) آمده که وقتی از حضرت درباره عصبیت سوال کردند، فرمود: تعصبی که موجب گناه است اینست که انسان بَدان قوم خود را از نیکان قوم دیگر برتر بشمرد. ولی دوست داشتن قوم خود، تعصب نیست. تعصب آن است که آنها را در ظلم یاری کند.3 قرآن در بیان داستان شب بعد از جنگ احد و احتمال خطر حمله مشرکین به مدینه و ترس انسانهای منافق و ضعیف الایمان می فرماید: ثُمَّ اَنزَلَ عَلَیکُم مِن بَعدِ الغَمِّ اَمَنَةً نُعاساً یُغشَی طائِفَةٌ مِنکُم وَ طائِفةٌ قَد اَهَمَّتْهُم اَنفُسُهُم یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیر الحقِّ ظَنَّ الجَاهِلیةِ سپس خداوند بعد از آناندوه، آرامشی به صورت خواب سبکی بر شما فرو فرستاد که گروهی از شما را فرا گرفت. گروهی تنها در فکر جان خود بودند و درباره خدا، گمان های ناروا همچون گمان های دوران جاهلیت می بردند.4
آنها در مورد خدا گمان های نادرست همچون گمان های دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افکار خود احتمال دروغ بودن وعده های پیامبر(ص) را می دادند و به یکدیگر و یا به خویشتن می گفتند: آیا ممکن است با این وضع دلخراشی که می بینیم پیروزی نصیب ما بشود. یعنی بسیار بعید و غیر ممکن است. قرآن در جواب آنها می گوید: بگو همه امور برای خداست.5
قرآن در پیام دیگری اشاره می فرماید: اَفَحُکمَ الجَاهِلیةِ یَبغُونَ؟ وَ مَن اَحسَنَ مِنَ اللهِ حُکماً لِقومٍ یُوقِنون. آیا خواستار حکم جاهلیتاند؟ برای مردمی که یقین دارند داوریِ هیچ کس از خدا بهتر نیست.6 در کتاب کافی از علی (ع) نقل شده است که فرمودند: الحُکمُ حُکمان، حُکمُ اللهِ و حُکمُ الجاهِلیةِ فَمَن اَخطَا َحُکمَ اللهِ حَکَمَ بِحُکمِ الجَاهِلیَّةِ حکم دو گونه بیشتر نیست یا حکم خداست یا حکم جاهلیت و هر کس حکم خدا را رها کند به حکم جاهلیت تن در داده است.7 از اینجا روشن می شود مسلمانانی که با داشتن احکام آسمانی به دنبال قوانین ساختگی باطل دیگر افتادهاند، در حقیقت در مسیر جاهلیت گام نهادهاند.8 حضرت علی(ع) می فرماید: پیامبر گرامی اسلام(ص) بعد از مراسم حج به طرف مدینه حرکت فرمودند، در بین راه ماجرای غدیر خم و خطبه آن حضرت مطرح شد. پیامبر در آن خطبه معروف فرمودند: به خدا قسم خداوند به انبیاء و رسولان در مورد من بشارت داده، من آخرین انبیاء و رسولانم و من حجت خدا بر همه مخلوقات آسمانها و زمینم. هر کس در این موضوع شک کند کافر است، آن هم کفر جاهلیت اول، و کسی که در این گفتارم تردید کند در همه چیز تردید کرده و تردید کننده در آن آتش جهنم است. 9
حارث بن مغیره می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا پیامبر (ص) فرمودهاند: کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ حضرت فرمودند: آری. پرسیدم آیا جاهلیت جاهلان و سفهاء یا جاهلیتی که امامش را نسناخته؟ حضرت فرمودند: جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.10
پیامبر گرامی اسلام(ص) نگاهی به حضرت علی(ع) نموده و آنگاه فرمودند: یَا عَلی مَن اَبغَضَکَ اَمَاتَهُ اللهُ مِیتَةً جَاهِلیَِةً وَ حَاسَبَهُ بِمَا عَمِلَ، یَومَ القِیامَةِ ای علی، کسی که دشمن تو باشد، خداوند او را به مرگ جاهلیت می میراند. و بر اساس آنچه عمل کرده در روز قیامت با او رفتار می شود.11 از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده که فرمودند: مَن اَنکَرَ القَائِمَ مِن وُلدی فِی زَمانِ غیبتهِ مَاتَ مِیتَةً جاهلیةً کسی که منکر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش بشود به مرگ جاهلیت می میرد.12 در دعای غیبت امام زمان(عج) بعد از درخواست معرفت خدا و پیامبر (ص) و امام و حجت خدا، از خداوند طلب می کنیم: اَللهُمَ لَا تَمِتنِی مِیتَةً جاهلیةً وَ لا تُزِغ قَلبِی بَعدَ اِذ هَدَیتَنی خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران و قلبم را پس از هدایت منحرف مساز.13 مقصود از مرگ جاهلیت در این دعا، عدم معرفت امام زمان(عج) است.
امام صادق (ع) می فرماید: مَن شَرِبَ مُسکِراً لَم تُقبَل مِنهُ صَلاتُهُ اَربَعینَ یَوماً. فَاِن مَاتَ فِی الاَربعین، مَاتَ مِیتَةً جَاهلیةً وَ اِن تَابَ، تَابَ اللهُ عَلیهِ کسی که شراب بنوشد، چهل شبانهروز نمازش پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، ولی اگر توبه کند خداوند توبه اش را می پذیرد.14
از مجموع آیات و روایاتی که در این باب ذکر شد می توان مصادیق جاهلیت را در موارد زیر خلاصه نمود: 1- حکم و حکومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهی و مبتنی بر هوی و هوس و روی گردانی از دستورات الهی. 2- بی توجهی به وعده های الهی و بداندیشی درباره افعال خداوند. 3- پای فشردن بر خواسته های نابه جا، تعصب و جانب داری بی دلیل از عقاید واندیشه های باطل. 4- نژاد پرستی و برتری قوم و قبیله بدون دلیل منطقی(حمیت جاهلیت) 5- فساد اخلاقی و شراب و قمار، و جنگ و غارت گری. 6- عدم پذیرش رهبری صالح و معصوم و بی توجهی به احکام الهی.
جاهلیت نخستین قرآن در سوره احزاب، خطاب به زنان پیامبر(ص) جاهلیت نخستین را این گونه بیان می فرماید: وَ قَرْنَ فِی بُیوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُجَ الجَاهِلیةِ الاُولَی در خانه هایتان بمانید و مانند جاهلیت اولی تبرج (آشکار کردن بدن و زینت) نداشته باشید.15 اما اینکه منظور از جاهلیت اولی چیست، ظاهراً همان جاهلیتی است که مقارن عصر پیامبر(ص) بوده و به طوری که در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری های خود را به پشت سر میانداختند به طوری که گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان می دهد که جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است که ما امروز در عصر خود آثار این پیشگویی قرآن را در دنیای متمدن مادی می بینیم.16
|
دوشنبه 86 دی 10 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
تشبیه زیبا
|
|
راستى که این تشبیه چقدر عمیق و این تعبیر چقدر زیبا و کامل است.
اگر مردم در روزگاران گذشته از این کره ى آتشین تنها هدین را مى شناختند که یکى از اجرام بزرگ کیهانى است و فایده اش این است که بر زمین مى تابد و با تابش انوار طلایى خویشچروز را آغاز و با غروب خود روز را به پایان برد و اجسام تر و مرطوب را خشک و آنها را تبدیل به بخار و جوّ را لبریز از حرارت و گرما مى سازد; اینک دانش روز دریافته است که این گوى غلطان در فضا علاوه بر آنچه آمد، فواید عظیم و منافع سرنوشت ساز دیگرى دارد که توضیح آن فرصت دیگرى مى طلبد.
در روایاتى که از پیامبر گرامى ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و سه تن از پیشوایان نور ـ علیهم السلام ـ ترسیم گردید، روشن شد همه ى آنها به یک واقعیّت پافشارى مى کنند; به گونه اى که گویى هر چهار روایت از یک منبع سرچشمه گرفته است. و نیز روشن شد که هم پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و هم امامان گرانقدر ـ علیهم السلام ـ حضرت مهدى ـ ارواحنا فداه ـ را در دوران غیبت به «خورشید رخ برکشیده در پس ابرها» تشبیه نمودند.
|
یکشنبه 86 آذر 11 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
زندگى در عصر غیبت
|
|
زندگى در عصر غیبت هم براى خودش آداب و رسومی دارد که اگر آن را نشناسى و اصول اولیه اش را ندانى یک وقت به خودت مى آیى و مى بینى زندگى ات هیچ و پوچ است نه به جایى وصلى و نه توشه اى برداشته اى. پس، آماده شو تا ابف زیستن در دوران غیبت را بیاموزى، و مهارتهاى زندگى در آن را تجربه کنى. آماده شو تا راه آمدن امام را ماهرانه و آگاهانه گلباران کنى.
مهارت در شناخت دین خدا رحمت کند حافظ را، قرنها پیش گفت: جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند اگر آن روز هفتاد و دو ملت بودند که افسانه مى سرودند، امروز هفتاد و دو هزار ملت و مذهب و مکتب اند که هر یک ادعاى حق بودن دارند و تو را به سوى خود مى خوانند و تو متحیر مى مانى که این همه حق از کجا آمده و نمى فهمى کدام یک راست مى گویند و کدام دروغ، مگر آن که تلاش کنى تا به میزانى دست یابى که حجت تو باشد و تو را به تلقى صحیحى از دین برساند تا خطوط اصلى و فرعى را بشناسى، خط و ربطها را تشخیص دهى، تفاوت بدعت و سنت را درک نمایى، مراقب تحریفها باشى، از کج فهمى بپرهیزى، اهل تفسیر به راى نباشى، در برداشتهاى سنتى اسیر نشوى و قرائتهاى نو فریبت ندهد. باید آگاهى کسب کنى و آگاهانه حرکت کنى. باید مجهز به تفکر و تعقل و تدبر شوى، باید دامان دین شناسان آگاه را رها نکنى، و باید تقوا پیشه کنى که هر که متقى باشد خداوند به او فرقان را عطا مى کند.
مهارت در آراستگى به عدالت کسى که در وجود خود و در دنیاى کوچک درونش نتواند عدالت را به پا کند نمى تواند در دنیاى بزرگ بیرونى اش شعار عدالت خواهى بدهد. اگر توانستى قوا و نیروهاى خود را در حد تعادل نگه دارى، اگر میان شادى و غم، خنده و گریه، عشق و نفرت، محبت و کینه، دوستى و دشمنى حد وسط رإ شناختى، اگر زیاده روى و کم روى نکردى، اگر به موقع حرف زدى و به موقع خاموش ماندى، اگر هم اهل عبادت بودى و هم مرد کارزار، اگر زیبایى دنیا و عزت آخرت را یک جا خواستى، اگر توانستى علم و عرفان را با هم جمع کنى، اگر مرزها را شناختى، اگر نقش اجتماعى ات را در برابر پدر و مادر، همسر و فرزند، خویش و همسایه، دوست و رفیق، رئیس و ارباب رجوع، خوب ایفا کردى، اگر به خودت، به دیگران و به خدا ظلم نکردى، اگر حق را پایمال نکردى و حق خودت، حق دیگران و حق خدا را ادا کردى، آن وقت تو به عدالت رسیده اى و کسى که به عدالت آراسته شود و ماهرانه عدالت ورزد، راه را براى جهانى شدن عدل و ظهور منجى عالم هموار کرده است.
مهارت در دشمن شناسى ساده انگارى است که فکر کنى اگر آهسته بروى و آهسته بیایى کسى به تو کارى ندارد. دهها چشم یکسره تو را مى پایند تا از یک لحظه غفلتت استفاده کنند و اگر بى خیال آنها شوى آنچنان تو را فریب مى دهند که نفهمى چه بر سرت آمده است. حواست باشد، در عصر غیبت، دشمنان داخلى و خارجى هزار جور کلک و حقه سوار مى کنند تا سرمایه هاى مادى و معنوى تو را بگیرند و اگر در تدبیر از آنها کم بیاورى و یا در مقابلشان کوتاه بیایى، همه چیزت را باخته اى. باید دشمن را شناخت و متوجه او بود و اگر لازم شد - که مى شود - در برابر توطئه هایش ایستاد و مقاومت کرد. دشمن، گاهى جسورانه پیش مى آید، گاهى با احتیاط، گاهى رودررو مى ایستد، گاهى پشت سر، گاهى لباس سیاست تن مى کند، گاه فرهنگ و ادب و هنر. گاهى با شمشیر مى جنگد، گاهى با قلم. دشمن فیلم مى سازد، کتاب مى نویسد، دلسوزى مى کند، همدردى مى نماید و تا دلت بخواهد ادعا دارد براى همه چیز. دشمن گاهى در دل و درون تو خانه مى کند و مى شود نفس اماره، گاهى از تو فرسنگها فاصله دارد و مى شود شیطان بزرگ. به هر حال باید او را شناخت و با همه توان با او مبارزه کرد.
مهارت در صبر و پایدارى یا به درستى راهى که انتخاب کرده اى یقین دارى یا ندارى؟ اگر یقین دارى، تردید و دودلى چرا؟ چرا شک مى کنى در رفتن؟ و چرا سرزنشهاى دیگران تو را سست مى کند؟ همیشه عده اى هستند که از تو ایراد مى گیرند، انتقاد مى کنند، تو راسرزنش مى کنند ولى قرار نیست ایرادها و انتقادها و سرزنشها، تو را از مسیر حقى که مى روى باز دارد که اگر اینطور باشد تو هرگز به مقصدى که خودت انتخاب کرده اى، به هدفى که براى رسیدن به آن مى خواهى تلاش کنى، نمى توانى برسى.به خودت اعتماد کن و از آنچه که به تو مى گویند هراسى نداشته باش. نمى گویم بى توجه باش لابلاى این انتقادها و سرزنشها گاهى حرفهاى حسابى هم مى شود پیدا کرد، حتى خداوند هم مى فرماید: »همه حرفها را بشنوید و از بهترین آنها پیروى کنید«.اما یادت باشد اگر امروز، در عصر غیبت، از سرزنش دیگران بترسى و با هر حرفى جهت حرکتت را عوض کنى، فردا، در عصر ظهور، حجتى براى ارائه به امام خود ندارى، که او حاضر و ناظر بر عمل و نیت توست. پس صبور و پایدار بمان! دلا در عاشقى ثابت قدم باش که در این ره نباشد کار بى اجر
|
پنج شنبه 86 آبان 10 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
نجوای ناگفته
|
|
یا صاحبالزمان! بسم اللّه الرّحمن الرّحیم مـژدهی آمـدنت قیمـت جـان میارزد تاری از موی تو آقـا به جهـان میارزد میگویند درد انتظار مثل درد دندان است که تا به سر نیامده به عمق جان اثر میکند. ولی ای کاش درد انتظارت مثل هزاران درد دندان بود. درد فراقت بند بند وجودم را میگدازد. نمیدانم چه وقت این سوز هجران به سر خواهد آمد و آن لحظهی باور نکردنی برایم به وقوع خواهد پیوست. یا صاحبالزمان! تا کی در آسمان به پرنده خیره شوم؟ تا کی در پیادهروی نگرانی انتظار قدم زنم؟ تا کی گلهای سرخ را به یادت بر پردهها سنجاق کنم؟ و تا کی شبهای جمعه به یادت بخوانم سلامٌ علی آل یاسین؟ چشم به راهم و در انتظارت، تا با دلی سوخته از فراقت در نیمهی شعبان برای خدمتگزاریت کمر همّت بندم. تا یار که را خواهد و میلش به که افتد
|
یکشنبه 86 آبان 6 |
نظر بدهید
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|
نامه ای به آقام
|
|
چه بی عار مردمی هستیم ما! چه بی آب چشمانی در سر کاشته ایم! چه بی رقص دست و پایی به خود آویخته ایم!«چه بی نشاط بهاری که بی تو می رسد!» فریاد!از این روزهای بی فرهاد. حسرتا!از شبهای بی مهتاب. فغان!از چشم و دل ناکشیده هجر. آیا هنوز،نوبت مجنون است و دور لیلی؟پنج روزی که نوبت ماست، مغلوب کدام برج نحس است؟تهمت نحس، اگر بر زحل ننهم، با طالع پرده نشین،چه می توانم گفت؟ حافظ!یک بار دیگر بر سینه ی مرده خوار من بنشین و بخوان! کاروان رفت وتو در خواب و بیابان در پیش کی روی؟ ره زکه پرسی؟چه کنی چون باشی؟ مهپاره های سعدی،اینک همه بر سفره ی مار و مورند.تو که از ماه تا ماهی،بر خوان خود،نشانده ای،از او این خاکساری را بپذیر: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم. بدان امید دهم جان، که خاک کوی تو باشم. شمس را در مثنوی نمی آراستی،اگر دیده بودی،خورشید چه سان،هر صبح بر سر و روی موعود ما بوسه می زند؛چه سان، هر شب،ماه در گوشه ی محراب سهله،به عقیق خاتم او می اندیشد؛چه انبوه ستارگان، غبار راه او،بر خود می آویزند،چه دلفریب غنچه هایی،که در نسیم یادش، سینه می گشایند! نی را به شکایت نمی خواندی،اگر دیده بودی،در نیستان چه آتشـی افتاده است! ای قیامتگاه محشر! در این غوغای عاشق پیشگی ها،کسی هم تو را جست؟ کسی گفت آیا،به شَکَر خواری،نباید از شکرساز غفلت کرد؟به مه پرستی،از آسـمان نباید چشم دوخت؟شراب نیم خورده نباید،به پای درختان انگور ریخت؟دهان را که معدن بوسه و کلام است،از ناسزا نباید انباشت؟ کسی گفت آیا: دوست دارد یار این آشفتگی کوشش بیهوده،به از خفتگی…؟ ولی من که از هزارْ زخمِ شرافت،در مریضخانه ی عشقم،با تو می گویم.از درازیِ راه؛از سنگینی بار؛از گل اندودی دل؛از پا و دست بی دست و پا؛از گنگی سر؛از تنگی رزق؛از بی رحمی باغبان هایی که فقط،پاییز و زمستان، آهن به در چوبین باغ می کوبند،و تیغ و تبر را خط و نشان می کنند. با تو می گویم.از شوکران غیبت،که هنوز بر جام انتظار می ریزد؛ از بغض های جمعه شب،که گلو می فشارد،سینه می دَراند،و عبوس می نشیند. باور کن که بی عمر، زنده ایم ما. و این بس عجب مدار؛ «روز فراق را که نهد،در شمار عمر». که گفت عمر ما کوتاه است؟عمر ما هزار و اند حجله دارد. روزگار درازی است در نزدیک ترین قلّه به آسمان-میان ابرها-نفس از کوهستان سرد زندگی گرفته است. بی عمر هم می توان زندگی کرد،و ما این گونه بودن را از سرداب سامرّا تا روزگار اکنون،پاس داشته ایم. ای شادترین غم! شکوه تو چنین مرا به شکوه واداشت،ومن از صبوری تو در حیرتم. آرزونامه های مرا که یک یک،پر می دهم،به دانه ای در دام انداز، و آنگاه،جمله ای چند بر آن بیفزا؛تا بدانم که نوشتن را خاصیتی لست شگرف. اینک کودک دل را به خواب می برم: «شِکْوه چرا؟مگر نه این که غیبت،سراپرده ی جلال است، و غمگنانه ترین فریادِ عاشقان،جشن حضور؟».
|
سه شنبه 86 آبان 1 |
نظر
|
طبقه بندی: آشتی با امام زمان
|
|
|